آمار فعالیت سایت
- تعداد کاربران:2,317
- تعداد اشعار:28,349
- تعداد نظر:195,033
- تعداد بازدید:7,062,107
امروز با صدای شاعر
-
دست مهربانیت
417 سعید نادمی -
نگاه شیطانیت
511 سعید نادمی
پر بازدید ترین اشعار
آخرین حضور کاربران
-
آگرین یوسفی
20 دقیقه و 42 ثانیه قبل -
سیاوش دریابار
53 دقیقه و 27 ثانیه قبل -
امیر عاجلو
1 ساعت و 11 دقیقه و 34 ثانیه قبل -
امین غلامی
1 ساعت و 19 دقیقه و 6 ثانیه قبل -
Ali Abram
2 ساعت و 4 دقیقه و 34 ثانیه قبل -
علیرضا موتاب حسن دخت
2 ساعت و 5 دقیقه و 48 ثانیه قبل -
مهدی نصرت آبادی
3 ساعت و 24 دقیقه و 9 ثانیه قبل -
سعید فلاحی
4 ساعت و 22 دقیقه و 24 ثانیه قبل -
محمدهادی صادقی
5 ساعت و 42 دقیقه و 32 ثانیه قبل -
مجید محمدی
9 ساعت و 37 دقیقه و 40 ثانیه قبل -
ابوالحسن انصاری (الف. رها)
13 ساعت و 28 دقیقه و 10 ثانیه قبل -
پارسا .
14 ساعت و 50 دقیقه و 45 ثانیه قبل -
رها فلاحی
15 ساعت و 11 دقیقه و 3 ثانیه قبل -
افسانه نجفی
17 ساعت و 19 دقیقه و 28 ثانیه قبل -
امین مقدس
17 ساعت و 21 دقیقه و 55 ثانیه قبل -
سحر خالقی
17 ساعت و 25 دقیقه و 31 ثانیه قبل -
محمود فتحی
19 ساعت و 44 دقیقه و 18 ثانیه قبل -
یاسر قادری
19 ساعت و 45 دقیقه و 58 ثانیه قبل -
علی اصغر طالعی نوجه ده
19 ساعت و 51 دقیقه و 13 ثانیه قبل -
عنایت کرمی
20 ساعت و 38 دقیقه و 16 ثانیه قبل -
abolfazl zaarei
21 ساعت و 9 دقیقه و 28 ثانیه قبل -
علی معصومی
22 ساعت و 59 دقیقه و 38 ثانیه قبل -
فرامرز عبداله پور
22 ساعت و 59 دقیقه و 57 ثانیه قبل -
حسین وصال پور
23 ساعت 32 ثانیه قبل -
سعید نادمی
23 ساعت و 32 دقیقه و 12 ثانیه قبل
- 14/ 12 /1398 به سایت شعر ایران خوش آمدید با ارسال و ثبت اشعار خود از سرقت ادبی آثارتان جلوگیری کنید |
- 31/ 1 /1403 به سایت شعر ایران خوش آمدید با ارسال و ثبت اشعار خود از سرقت ادبی آثارتان جلوگیری کنید |
تقدیر مسلّم
تقدیر مسلّم
ای کاش فرق شادی و غم را بدانی
معنای زخم و سوز و مرهم را بدانی
بین تمام لحظه های رفته از یاد
درمان درد و راه مرهم را بدانی
باید فلاتی از گسل باشی که روزی
ویرانه ی منجیل یا بم را بدانی
...
رازی که اگر فاش شود....
آن شاهِدِ ایقانِ تَماشاگَهِ راز
رازی که اگر فاش شود شیخ و اَیاز
فرزانه که نادِم نَشَوَد، نَغز زِ شاه
با نَقضِ غَرَض فِیض بَرَد....، راز و نیاز
با احترام
تقدیم به نگاه پرمهرتان
کهنه سرباز...
درد بی پایان
بسمه اللطیف
درد بی پایان
درد جدایی تو به پایان نمی رسد
این درد هیچ وقت به درمان نمی رسد
شب بی نهایت است و قرار طلوع نیست
ظلمت به فجر صبح درخشان نمی رسد
آواره ام به تشنگی اما به روزگار
راهی دگر به چ...
دوبیتی 252
هیهات که خوابست ، چه خواب این بشرتو
در خواب خـُمار اسـت ، نجـوید اثـر تـو
با رأی و رضای تو اگر زندگی آموخت
بیـهوده نـمی مـاند ، جـوید خبر تو
٭٭٭
مـا میــو...
سروشی از خانم رحمتی(افغانستان-روسیه...
میوه ممنوع شده گلگون لبان او
خوشاب آن دم نوش کنم ز می ارغوان او
مرا ز دور سوزاند تب دستان او
کَی باشد شوم، محو آغوش سوزان او؟
غرق گنه شوم ولی وفادار عشقم...
۱۴۰۱/۵/۲۹
۱:۲۱ شب
شعر پیشرو
شعر سروش
مرض...
شعرهای من ۱
مثل خرمالوی خوش رنگی که در این عصر تلخ
طعم لبخند مرا شیرین و هم گس می کنی
سبز، آبی، صورتی، فرقی ندارد رنگ ها
این تویی رنگ لباست را مشخص می کنی...
دمادم بخواهمت
تو همانی که دَمادَم زِ خدا خواست دلم
صنما باتو عجین گشته فقط آب و گِلَم
نِگَهَم تا که بیفتاد بر آن سیمایت
شد نمایان و عیان در نظرم باغِ اِرَم
تو همه مال ومَنال و همه داراییِ من
بعدِ تو هیچ نَیَرزَد...
کفران نعمت
وای بر انسان ها که در خُسران سَرند
کفر نعمت میکنند و ناسپاسی برترند
اینهمه نعمت خدایش داده بر او باصفا
می کند جای تشکر بر خدایش او جفا
ان الانسان لفی خُسرنص دستورخداست
کفر نعمت گر کند انسان ز ان...
چشم به راه
توی پیچ و تاب زلفات، خیلی وقته که اسیرم
چش به راهِ اون نگاتو، خنده های بی نظیرم
واسهٔ این که بمونم، تا همیشه مستِ چشمات
هزینش مرگم که باشه با دل و جان می پذیرم
خوش به حال اون دلی که، به دلِ تو بسته ب...
بوی خوش عشق
بوی عطر گلها مست کرده هوا را
آن غنچه عشق یاد آرد نام خدا را
عاشقان بی خبر باشند از حال دل
ای عشق از کجا آوردی این نوا را
جانا در جوشی یا احساس دلتنگی
در عشق زمینی نباشد بوی وفا را
چه آوردی به کف...
جان فدای تو یا حسین
از حسین چه بگویم که مظهر عشق و صفا ست
از حسین چه بگویم که مظهر لطف و و فــا ست
از حسین چه بگویــم که سرو ر شهید ا ن ا ست
از حسن چه بگویم که عشق است ولطف خداست
از حسین چــه بگــویــم کـــه سالا...
به باران نرسیدم
عُمریست دَویدم و به جانان نرسیدم
چون خاکِ عطشناک به باران نرسیدم
در کشورِ دل جز تو ز هر عشق بُریدم
بیمارم و دل خسته به درمان نرسیدم
آتش زده این غم به روانم ، ِدل وجانم
از ریشهِ شِکستم و به سامان نر...
همدَم تنهـــــایی
تا ابد در سیــنه می مانی و یـــار من تویی
همـدم تنهـــــــایـیِ شبهــــای تار من تویی
چون تو را کمتر کسی در زندگــی یابد عزیز
زندگـــــی زیبــــا شود وقتـی نگار من تویی
بهتر از هرکس،تو من رامیشناسی ...
شاعر بیسرزمین
ئاااخ ئهی شاعیری بینیشتمان
بیسهر و شوینی رێگاکانی دوویر و درێژ
خۆزگا بتتوانیای
شاری بسازیا
لبهر رۆژگاری نەگەیشتو
که له کۆڵ دهکیشی!
▪ برگردان فارسی:
آه ای شاعر بیسرزمین
آوارهی راههای د...
لقمه و طعمه
وای بر کم فروشان
[وَیْلٌ لِلْمُطَفِّفِینَ ] یعنی:
کم فروشی که فقط قند نبست
روغن و برنج و دستبند نیست
کم فروش فاجر است، اَلفَجار
پرده در دیانت است ، اَلفَخار
...
دوبیتی 251
آمد به بَـرم باد صـبا از بدن تو
بویی به مشامم رسد از پیرُهَن تو
بر آرزوی زُلف تو شبها همه تا صبح
مشکین نِـگرم زلف شکن در شکن تو ...
حاشا نکن ای نامه پدیدار؛ چرا؟!
آن شب شَبِ دیدارِ خریدار؛ چرا؟!
نادیدِه خریدی لَبِ دلدار؛ چرا؟!
او نامَدِه بُرد از دِلِ بیمار مگر؟!
حاشا نکن ای نامه پدیدار؛ چرا؟!
با احترام
تقدیم به نگاه پرمهرتان
کهنه سرباز ایرانی
رامین...
گلی برای ابدیت
ما مست بودیم،
چنان بی خود، که حتی
دست هایمان را
از یاد برده بودیم
چنان بی صورت،
که آینه به ما می خندید
با بوسه هایی که
بر گلبرگ های ماگنولیا،
محو می شد،
بی آنکه حتی لبی
بر صورتمان نق...
تلخ ترین حادثه
آمدی پیش من از میکده ها میگویی
از شب مستی و آن عربده ها میگویی
من که در پای تو صد اِرباً و اِربا شده ام
با من از تیزیُ و زخمِ قمه ها میگویی
رفتنت تلخ ترین حادثه در تاریخ است
تو برایم ز غمِ واقعه ها م...
سنگ اندازی
چوب لای چرخ کارش او گذاشت.
در رسوم خواستگاری آبروی او نداشت.
گفت حالا ای پسر زود است ازدواج.
زن به خانه آوری خواهد ز تو او تخت وتاج.
دختری را چون پسر می کرد طلب.
گفت امروز ای پسر هستم به تب.
او چو مری...
نخور فریب هوس را
نخور فریب هوس را
نه شوق بال پربدن نه پای تا تو رسیدن
نه نای آن که دمی را بروی سینه خزیدن
درون نی نی چشمم طلوع سرخی سیبی
که مثل صبح سپیدی در استوای دمیدن
تو ای نشانه هستی! تو ای بهانه باور!
به بند...
آه و واه ( غـزل )
آنـکـه دلـبـستـهٔ خـود کـرد و بـشـد دلبنـدم
واه ؛ افسـوس ؛ نکـرد ثـانیـهای خـرسنـدم
کیف میکـردم و حظ ، از ته دل میخندید
عـاقـبـت شـد بـه زیـان و ضـرر لـبـخـنــدم
تـهِ شیدایی من ختـم به سوگ خواهد ش...
انتحار نهنگ
چرا قهر و کشتار و تزویر و جنگ
چرا جای گل بمب و توپ و تفنگ
کجا مانده آئین مهر و وفا
که سگ می کشی با غرور پلنگ
یکی مانده نبظش طپان روی مین
یکی میکند قبر خود با کلنگ
نویسد یکی صدر اخبار خود
عجب انتح...
بازدید ویژه
محبوب ترین اشعار
بیش ترین آرا
تولد اعضا
-
شعر ایران تولدتان را صمیمانه تبریک می گوید
-
احمد البرز
در31 /01/ 1394 -
دکتر کیوان محب خسروی
در31 /01/ 1348