آخرین مطالب وبلاگ
نماد الکترونیکی
آمار فعالیت سایت
  • تعداد کاربران:2,299
  • تعداد اشعار:28,065
  • تعداد نظر:194,130
  • تعداد بازدید:6,971,281
آخرین حضور کاربران
اخبار
  • 14/ 12 /1398 به سایت شعر ایران خوش آمدید با ارسال و ثبت اشعار خود از سرقت ادبی آثارتان جلوگیری کنید  | 
  • 10/ 1 /1403 به سایت شعر ایران خوش آمدید با ارسال و ثبت اشعار خود از سرقت ادبی آثارتان جلوگیری کنید  | 
مهدی رستگاری

مهر و خرد

بسمه اللطیف
مهر و خرد

ای غنچه‌ای که چاک گریبان دریده‌ ای
با ناز خود به عرصه دوران رسیده‌ای

زیباتر از شکوفه‌ای از بس لطیفی و
از لطف چون تجلی صبح سپیده‌ای

در وصف تو اگر بنویسم بدین سیاق
می زاید از دل...

68
ادامه شعر
محمود فتحی

هی

هی هی دنیای تماشا گردیدی چه برسرما آمد

چه دنیایی داشتیم چه گونه گذشت حیف که

قدرعافیت نداشیم پنداشیتم همیشه جوان

خواهیم ماند نداستیم که ورق عوض میشود

شادی وسرور خندیدن روزی جرم میشود

عاقبت بدست ...

38
ادامه شعر
مرضیه  رشیدپور

"نفس تازه"

" نفس تازه"

از من
که بنفشه ای رونده ام، روی کاغذ
کاری بر نمی آمد
می باید از ته دل
به یاد می آوردم
آفتاب را!
ریشه که می گستراندم در تو!
ساقه ها پیدا می شد
و شعر
از برگی به برگ دیگر
نفس تازه می کرد!
...

52
ادامه شعر
رجبعلی  باقری

سپکو_زمان


ذهنِ زمان را
به زوزه انباشته اند
هفت خطّانی
که به سمفونی طاعون
بر مرداب های زمانه می خوانند

✍رجبعلی باقری
#سپکو_زمان...

28
ادامه شعر
صدیقه جـُر

بی وفا

چرا اَبرو کـَـَشی در هم ، زِ بهر قلب نالانم،،

به الله راست میگویم نگاهت گشته سامانم

همیشه روی گردانی و حالم را نمیدانی،

بیا تب ریز قلبم شو که بی تو سخت تنهایم

قلم در دست لرز...

46
ادامه شعر
سحر فهامی

پروانه صفت

مثل پروانه یِ دلداده شبی
بوسه بر شمعِ پر آتش زده ام
خواهش شعله ی او سوخت مرا
تکیه بر سوزشِ آهش زده ام
اشکِ غم بر تن او می رقصید
بال بر چشمه ی آبش زده ام
باز دیوانه شدم سر به سرِ
شعله ی پر تب و تابش زد...

43
ادامه شعر
محسن ولیخانی

گوشه ای در خلوتم

به گوشه ای نظاره گر میشوم در خلوتم
از آدمیان در حال عبور و مرور
از آدمیان امروز و دیروز
در زمان حال وقبل آن
در لحظه های سرد تنهایی
چه ماهیتی باعث گرمی من است
در این دل پس کوچه های شهر
من در افکار ...

20
ادامه شعر
امین مقدس

خوانشگر

<<خوانشگر>>

وقتی *تو* باشی شهرزادِ قصّه‌گوی شعر -
آن لحظه مِیلم می‌رود از دل به سوی شعر

تحریرِ ترصیع و جناس و سجع، زیبایند -
فاش‌‌است وقتی از لبت رازِ مگوی شعر

ای خوانشت یادآورِ گل‌های ...

36
ادامه شعر
محمدوحید  خواجه

نصیحت وشعار

بروید ای قوم نصیحت به چکار آمده اید
بروید از حاله خرابم به خرابات آمده اید
نصیحت به چکار گوه خورده اید که آمده اید
یا دست بگیرید یا که به جهنم که آمد ه اید
حرف که باده و هواست
شما به هوایه باده و هوا...

32
ادامه شعر
افسانه نجفی

بی شمار

_فراموش کرده ام تو را؛
صد بار!
_و هزار بار دیگر
دلم برای تو
تنگ شد...
_مگر تو؛
چند باری؟!

27
ادامه شعر
صدیقه جـُر

نسخه ارزان

دکتر امشب بهر دلم نسخه ارزان بنویس،

گر که ارزان نـَبـُوَد رنج فراوان بنویس،

دوقلم قرص مسکن بنویس بر دردم،

باقی آنچه که ماند اشک چو باران

بنویس،گوش وسر وسینه، درگیر درد و مرض

،تو ،بیا به...

20
ادامه شعر
محمدهادی صادقی

آه نیمه شب

«آهِ نیمه شب»

من از مرگ شقایق در کنار خار می ترسم
من از رنگ سیاه آسمان تار می ترسم

پریشان می شود حالم ز گرگ خفته ی جانم
من از نفس هوایی می شود بیدار می ترسم

نزن مطرب دلم خون است و جای رقص و شا...

21
ادامه شعر
یاسر قادری

جام امیران



گیسو چلیپا نکن، حال پریشان شود
لاله مجنون شود،شقایق حیران شود
باد صبا بوی تو،پر کند دشت و دمن
موسم گل شدی، فصل بهاران شود

ابرو نازک نکن،طاقت غم نیست مرا
اخم تو آخر کشد، شام غریبان شود
گوشه ی چشمی ز...

59
ادامه شعر
عارف آقاملایی

نیمه راه

خوشا آن دم در این شهر نگاری داشتیم
دل به دلبر دادیم و دل نو نواری داشتیم

می‌نشستی بر سر کوی حبیب آن روزگار
یاد باد آن روزگار، ما روزگاری داشتیم

صحبت غم را نبود آن دم که بودی یار من
خاطرت هست ک...

71
ادامه شعر
یعقوب  پایمرد

خاطره



دلم تنگ شده برات،برای بوی گردنت

یادم میاد خاطرات، با،تویی که فراموش شدنی نیست

دلم نبودنت همش شده بهونه، کی،کجا، بازم، بیام، ببینمت

میخوام یادت بیا...

68
ادامه شعر
هدایت کارگر شورکی

شاهکار خلقت

از روز ازل عاشق یکتای تو بود
یک عمر گرفتار معمای تو بود

چشمش به اناری ملس افتاد خدا
نزدیک که شد دید که لب های تو بود
...

76
ادامه شعر
Sepideh Ranjbar

خدا

شعرِ نابَم ای خدا مَعبودِ من
رأَفَتی کن با دِلِ نابودِ من

من به هِجرانَم نِگاهَم کُن خدا
دِل نَسوزان ای همهِ مقصودِ من

ناامیدم ای همهِ امیدِ من
تو بِبَخشا نیکیِ معدودِ من

خالِقم اِقبالِ ما را خ...

52
ادامه شعر
محمدعلی یوسفی

آخرین شعر

در واپسین دمی

که پایان مرا همراه هست

خواهم ایستاد به تماشای جهان

و به یاد یاران

و کمی بعد

چشم در چشم خدا خواهم دوخت

آخرین شعر خودم را با عشق

به خودش خواهم گفت

و در آغوش خوشش

تا به ابد خواهم خ...

51
ادامه شعر
محمدهادی صادقی

گذر زمان

«گذر زمان»

نیک است که این چرخ زمان در گذر است
شیرینی و تلخیِ جهان در گذر است

هرگز نشد این سینه بگیرد آرام
این آتش افتاده به جان در گذر است

زخمی شده دل نگیرد آرام دَمی
این حال پریش و نگران در ...

31
ادامه شعر
آگرین یوسفی

رقصِ بادبادک

خوشا اِی بادبادکِ عاشق
میچرخیُ میرقصیُ آزاد
عشق در آغوشت پرواز میکند.
#آگرین_یوسفی

30
ادامه شعر
سحر خالقی

برج برفی

بر ف همان برج بزرگ آسمان است
که در تلاطم شبانه، ماورای خیس اشتیاق را
از فرکانس غیر منتظره ی پرتو نور
همچون دیسک های طلایی آرامش
بر معبدم می بارد
وانرژی های خالص ایمان را
همانند سجاده سبز رنگ
در تمام ...

58
ادامه شعر
غلامرضا انعامی

راز نهان

عمر بگذشت و من از کرده ی خود ناشادم
که چرا سر به ره ِ مهر بُتان بِنهادم

یک دم از خواب و خور و کار جهان ناسودم
غافل از خود بُدم و راز نهان نگشادم

کاش می شد که به یک باره زمان برگردد
قدرِ هر ثانیه اش...

43
ادامه شعر
شبنم حکیم هاشمی

هوای پرزدن


من تا هوای پر زدن می‌رم
من توی قلبم اوج می‌گیرم

با تو، من از رخوت رها می‌شم
با حس تازه آشنا می‌شم

احساس دلمردن تموم می‌شه
روزای پژمردن تموم می‌شه

شوق شکفتن با منه حالا
با تو زمان رفتنه حالا

مرداب...

43
ادامه شعر
آگرین یوسفی

عطرِشبانه

تنهاییِ شَبَم را بی تو
ورق میزنَم
ماه به میهمانی ستاره ها
میروَد کاش
بادی بِوَزَد عطرِ تورا
به خلوَتَم بیآوَرَد.
#آگرین_یوسفی...

63
ادامه شعر
افسانه ضیایی جویباری

گل پامچال

بردیوار عمر نوشتم
قدم هایت را
آهسته بردار
هنوز قطار خوشبختی ام را میبینم
از دشت های دور
پشت کوه های حسرت
واز لابلای
جنگلهای سر به فلک کشیده،
دست تکان می دهد

عقربه های زندگی ام
خواب به چشم  ندارن...

48
ادامه شعر
حمیدرضا آب روان

عشق

ای عشق که در سینه‌ی ما رازِ نهانی
از حال کسی که شده دیوانه چه دانی

از روزِ ازل خلق شدی تا دل ما را
پیوسته به هر سو که بخواهی بکشانی

اعضای تن ما شده آمیخته با تو
هم چشم و سر و دست و دل و گوش و زبان...

55
ادامه شعر
قاسم پیرنظر

جوامی بود ومن ..؟

جوانی بود ومن ..؟

جوانی بود و من باهم غریبه
در این دنیا که سرتاپا فریبه.؟

دقیقنا غافل از قانون هستی
که بی اندیشه با پوچی ضریبه

نفهمیدن ؛ نسجیدن ؛ ندیدن .؟
به چاه افتادن از چال عن قریبه

مثال عاشقی...

63
ادامه شعر
محمدهادی صادقی

تیغ زبان

«تیغ زبان»

روزی شکسته قفل دهان می شود بدان
روزی بُرنده تیغ زبان می شود بدان

روزی رود سیاهیِ شب می دمد امید
پیدا که نور حق به جهان می شود بدان

روزی اسیر و بند قفس می شود ستم
روزی رها ز بند و قف...

46
ادامه شعر
فرزاد الماسی

زندگی


افسوس چقدر خسته و پُر دردیم

هر چند که قانع شده و دل سردیم

زخمی که نمک خورد زمان می خواهد

تا بار دگر به زندگی برگردیم

فرزاد الماسی...

48
ادامه شعر
فروغ گودرزی

شعنک های فروغ(۲)


۱_
جوانه
یعنی تو
در بوته ی بهار

شعنک_استثنایی

۲_

در نگاه خالی اندوه
پریشان است
سکوت

شعنک_دوسویه

۳_

ساحل تنهایی را
می دوم
هم پای خاطره ای خیس

شعنک_ دوسویه
۴_

کوچ یعنی
پرواز خیالَ ت
در نگاهم...

40
ادامه شعر
محمود فتحی

دنیای عریان

نه شیخ دست گیردو

ونه این دا رروزگار

فریاد به شیخ شب و

لعنت براین روزگار

فاتح اصفهانی محمود

41
ادامه شعر
محمدرضا بادینلو

مجنون مولا

به هر کجا که نظر میکنم تویی پیدا
منم برای تو مجنون ، تو بهر من لیلا

شعار ما همه این است از صغیر و کبیر
«علی ولی و علی والی و علی والا»

نه مثل تو که دگر مثل قنبرت حتی
به خود دگر نتوان دید یک زمان دن...

46
ادامه شعر
علی معصومی

قطار کنگره بام

قطار کنگره بام
بیا برای ثانیه هامان کمی بهانه شویم
به جای هق هق شب هایمان ترانه شویم

کبوترانه تر از هر چه مهر و لطف و صفا
برای خاطر هم شوق آب و دانه شویم

مسیر مرز جنون را به پای هم برویم
مقیم ساح...

89
ادامه شعر
مهدی رستگاری

خرد شدن

بسمه اللطیف
#رباعی - شماره ۱۵
خرد شدن

جامی که به نوش دست می برد، شدم
مست لب او که باده می خورد، شدم

اما آن دم که شد ز باده بدمست
از شدت ناسپاسی اش خرد شدم

#مهدی_رستگاری
یکم شهریور سال یکهزار و چه...

50
ادامه شعر
مریم حشمت پور

سکوت


#سکوت

هبوط بی فایده ی سیبی
در شاهرگ گندمزار

نان به شکم بستند وُ
در جیب هاشان

مانده ام روی دلشان
وقتی
با دست سیلاب می شویند
یا به صاعقه ی کوری
در آسمان
شکار می شوم

اینجا
که  مرگ  هم
از زبان...

33
ادامه شعر
محمدهادی صادقی

باده ی حق

«باده ی حق»

ساقی امشب حال دل را باده درمان می کند
از قفس جان را رها از کُنج زندان می کند

آسمان تار است و غم همخانه ی دل گشته است
باده ات ساقی مرا تنها مسلمان می کند

همنشین غم فقط پیمانه می باش...

29
ادامه شعر
جواد مرادی

سنگ،کاغذ،قیچی

هجوم می‌آورند
شهاب‌های دلتنگی
با یک دنیا اندوه دنبالشان
رویِ صفحه‌ی خط‌دار دلم
وقتی میخواهم بچینم از آسمان
رویاها را،
جالب نیست دنیایی که به عنوان آدم بزرگ‌ها
ساختیم؛
با اشتیاقی کودکانه
بیا
دست‌هایم...

23
ادامه شعر
یعقوب  پایمرد

دیر فهمیدمت

خطا کردی خودم دیدیم

جفا کردی رنجیدم

خندیدی و رها کردی

بر زبان هرچه امد صدا کردی

رفتی من باخیالت مانده ام

من حتی با خیالت قانع بودم

خ...

157
ادامه شعر
محمد مولوی

گفت و گفتم

قرص خواب :

گفت میرزا قرص هایت را خوردی ؟
گفتم بله ... فکر کنم نشاسته شون زیاد شده !


محمدمولوی

65
ادامه شعر
عاطفه مشرفی زاده

بر جاده تاریکی

عاقبت مه مرا در خود بلعید.
می دویدم و فریاد می زدم
اما تمام راه ها ناپدید شده بودند
پیش از آنکه قله را ترک کنم 
مه از راه رسیده بود...
هر بار پیش از رفتن
گمان می کردم که باید تو را ببینم. 
اما
حال دیگ...

56
ادامه شعر
رامین خزائی

ترسم دل او از گله آگاه شود

ترسم دل او از گله آگاه شود
فریاد دلم هلهله بر چاه شود
تا بوده همین بوده ولی خرمن ما
حسرت به دلش آتش در کاه شود








با احترام
تقدیم به نگاه پرمهرتان
کهنه سرباز ایرانی
رامین خزائی ...

73
ادامه شعر
افسانه نجفی

احتکار کن

مرا بگیر به بوسه ای شکار کن
برای بستنم گناه تازه ابتکار کن
ببر به خلوتت مرا و احتکار کن

29
ادامه شعر
محمدهادی صادقی

تزویر

«تزویر»

در خانه ی تزویر شبی تار و سیاه است
سجّاده ی تزویر نشانی ز گناه است

شیری نشود هر که در آن مکر و ریا بود
این روبه مکّار که خود عین گواه است

با مکر و ریا چاه مکن بهر کسی تو
آنکس بِکند چاه...

61
ادامه شعر
شهریار  کاراندیش

فاش و عیان


گرچه گویند  که افسانه شده سوره عشق
خوشتر آن است بمیرم به افسانه تو

در نظر بازی رِندان نشود جمله عیان
نشود فاش و عیان درگه جمخانه تو

بخشی از شعر فاش و عیان ...

69
ادامه شعر
بهرام داودپور

آقام مهدی

گلم امشب چو ماهِ آسمونه،یار????
ستاره گردِ یار؛ چشمک زنونه????
بپاشیدگل به صحرا و درو دشت،یار????
که میلادِ آقام،صاحب زمونه????
جونم فدایش????نازِ نگاهش????
چشمام کنم فرش؛در زیرِ پایش????
آقام؛آقام...

56
ادامه شعر
امین مقدس

شوقِ وزان

<<شوقِ وزان>>

پروانه‌های طبعِ روانم برای تو
اشعارِ بالدارِ بیانم برای تو

از سرد و گرم بودنِ دوری و بودنت
شد در خیال، شوقِ وزانم برای تو

وقتی که دور از منی و گریه می‌کنم
دریاچه‌های قطره‌...

44
ادامه شعر
محسن فرخ پور

عصیان

ما روز و شب عصیان کنیم &یا دعوی عرفان کنیم& از ما همه فسق و فجور& در غفلت از بهر غرور &در فکر آلام کرور& از ذکر آن بس در سرور& گوییم حق محبوب ماست& خشنودی اش مطلوب ماست&am...

34
ادامه شعر
بهاره میرشفی
سینا عباسی

خیلی ها

افتاده کرم کفر توی جان خیلی ها
چینی شده کیفیت ایمان خیلی ها

داروغه و دزد و کشیش و گزمه هم دست اند
آلوده باشد ظاهراً دامان خیلی ها

شهر از گروه مافیا همواره می‌بازد
از بس شده بازیچه ی میدان خیلی ها

...

60
ادامه شعر
فرامرز عبداله پور

در انتظار

چه مدت ها سحر شب میشود شب تاسحر یارب
زِیارِ نازنینِ ما نمی آید خبر یارب

که گشته روزِ من تاریک مثلِ شب زهجرانش
که کی باشد شبِ تارم ز وصلِ او سحر یارب

به آن چشمهایِ شهلا عاشقم هرقدر عمرم است
کند مِسِ ...

84
ادامه شعر
برو به صفحه:
محل تبلیغ کتاب و آثار فرهنگی شما
تو را به هیچ زبانی
کانون ادبی ققنوس
کانون ادبی ققنوس
ورود اعضا

بیش ترین آرا
تولد اعضا
شاعران جدید