آخرین نوشته ها

معرفی کنید

    لینک به آخرین اشعار :
  • لینک به دفاتر شعر:
  • لینک به پروفایل :
بیوگرافی باقر رمزی باصر
جنسیت مرد
تاریخ تولد 12 /02/ 1312
کشور ایران
شهر تنکابن - مشهد
بیوگرافی درود بر شما :
شاید بد نباشد در خصوص گذشته خودم چند سطری برایتان داشته باشم
هر چند اینگونه مطالب خالی از لطف است و دیگر تکراریست

من در سال هزار و سیصد و چهل و ینج در مشهد بدنیا آمدم و در دوران راهنمایی بخاطر عدم آگاهی خانواده ام ، از تحصیل دست کشیدم و در یکی از چاپخانه های مشهد مشغول بکار شدم . در سال 1364 عازم خدمت سربازی شدم و در مناطق جنگی سومار به مواد مخدر آلوده شدم. بعد از عملیات مرصاد در سال 1367 با اعتیاد سخت از خدمت ترخیص شدم و به کار قبلی ام برگشتم و در سال 1373 با همان اعتیادی که داشتم تشکیل خانواده دادم و در سال 1376 صاحب فرزندی به نام بابک شدم . در سال 1379 بخاطر اعتیاد متارکه نمودم و مهین ، فرزندم بابک را با خود برد. من همراه با مواد مخدر کریستال و هروئین دوران کوچه گردی و کارتن خوابی را آغاز کردم و چند سالی در پارکها و خیابانها ، سرگردان با برگها می زیستم تا سال 1383 آن وضع ادامه داشت. در پاییز 1383 وارد بهبودی شدم و 19 سال اعتیاد را به کناری نهاده و پاکی را تجربه کردم . در سال 1385 با زهرا که او نیز آلوده مواد بود و خودم برای ترک وی اقدام کرده بودم ازدواج کردم و در سال 1386 صاحب فرزندی دیگر به نام عارف شدم . در سال 1389 با ورود مادر زهرا به زندگی ام ، همسرم زهرا بعد از 4 سال پاکی مطلق از هر گونه مواد صناعی ، به مواد برگشت کرد و بعد از 21 روز در کما بودن از دنیا رفت. اینبار با عارف یکسال را به تنهایی سپری کردیم تا سال 90 که مجددا با هاجر ازدواج نمودم . و در سال 91 اولین کتاب خودم را با عنوان « به جهنم سرد خوش آمدید » را به کمک عزیزانم تینا و زیبا به چاپ رساندم که بیش از دو هزار بیت غزل ، قصیده و مثنوی را در آن جای دادم و کتاب دیگرم به نام « صد غزل از کوچه دیوانه ها »
( آماده چاپ) که شامل اشعار جدیدم است را به رشته تحریر در آوردم . و اکنون با همسرم هاجر و عارف و فرزندی دیگر که خداوند به حقیر هدیه کرده است به نام فرهاد زندگی خوبی دارم و در مورخه 94/5/15 بعد از دوازده سال توانستم فرزندم بابک را ملاقات کنم واین چیزی نیست به جز موهبت خداوند جل جلاله که به حقیر ارزانی داشته است .
خدایا خیلی دوستت دارم .
فعالیتها من : ........................................
( به جهنم سرد خوش آمدید ، مجموعه اشعار بدون ویرایش ) چاپ شده
( تو میدونیو خودت ) چاپ شده
در دست چاپ :
( اعتیاد معضل هزاره )
( مناظره اعتیاد )
(دهقان دروغگو ، چوپان فداکار ) چاپ شده است
صد غزل از کوچه دیوانه ها ، ( اشعار جدید )
دفترچه بغلی سیاه مشقهای من( اشعار جدید )
از تغییر تا باور ( پیشگیری از باز گشت به مواد مخدر) چاپ شده است
خوشه های تگرگ ( شطحیات )
نسل سوخته دو جلدی - چاپ شده است
غلام قمر ( شطحیات ) چاپ شده است
از تغییر تا باور - چاپ شده است - در باره عتیاد
چوپان فداکار دهقان دروغگو - چاپ شده است
جامعه رنج پنهان - چاپ شده است
و (تا آینده چه شود ...................)

وبلاگهای من با عنوان ( معتادان گمنام شاعر ) و
( ادیبانه های من ) است ،
لطفا وارد شوید و از نظرات خود مرا بی بهره نگذارید .

باقر رمزی باصر
باقر رمزی باصر

دل قلم گرفته است





اگر از درد می نویسی ، مراقب کبودی استخوانهایت باش



اگر از گریه می نویسی ، مراقب اطرافت باش



اگر از گرسنگی می نویسی ، مراقب غذایت باش



اگر از فریاد می نویسی ، مراقب گوش...

ادامه مطلب
باقر رمزی باصر

پیرهن

چون زلیخایی تو اندر بارگاه پیرهن
همچو داسی در ورای دادگاه پیرهن

یارب از جان بر دل غمدیده مسکین بتاب
ذره ای از روشنای روی ماه پیرهن

ای عزیز بی کس و کنعانی و یعقوبِ مصر
کی توانم زمزمی نوشم ...

ادامه مطلب
باقر رمزی باصر

پیرهن


چون زلیخایی تو اندر بارگاه پیرهن
همچو داسی در ورای دادگاه پیرهن

یارب از جان بر دل غمدیده مسکین بتاب
ذره ای از روشنای روی ماه پیرهن

ای عزیز بی کس و کنعانی و یعقوبِ مصر
کی توانم زمزمی نوشم ز ...

ادامه مطلب
باقر رمزی باصر

نقاب سیاه

بوی عتاب می رسد ز نفیر آفتاب
گویا دلی ست که دمادم میشود کباب

ساحل ز رعشه موجِ سرکش یم خراب خراب
گل ز درد و فراق یار می شود گلاب ناب

ای دشت بی بر و ای دمن از من مجوی مهر
کین مزبله دارد هز...

ادامه مطلب
تبلیغات
تست
ورود به بخش اعضا

بازدید ویژه