- شاعران
- هما تیمورنژاد
هما تیمورنژاد
دفاتر شعر
آخرین نوشته ها
معرفی کنید
-
لینک به آخرین اشعار :
لینک به دفاتر شعر:
لینک به پروفایل :
بیوگرافی هما تیمورنژاد
جنسیت | زن |
تاریخ تولد | 30 /06/ 1362 |
کشور | ایران |
شهر | کلاردشت |
بیوگرافی | من مانکن ام همچو مانکنی در فروشگاه زندگی پشت ویترین ساده گی ام ایستاده ام دنیایی را به نظاره که فروشنده اش قسمت است و هر روز کلاهی بر سرم می گذارد بس گشاد مشتری هایش دوستان که با لبخند آن را از سرم بر می دارند و باپوزخند در آیینه ی زنگارزده ی نیرنگشان پرو می کنند و هر بار دخترک یکرنگ وجودم با انگشت حماقت نشانه ام می گیرد و صدایش بر سرم همچو آوار در دنیایی که حتی مترسک ها هم کلاه دارند تو چرا سرت بی کلاه مانده است؟ |
سکان کشتی من دست سارقان افتاد
هزار فتنه به گیسوی بادبان افتاد
و تیر حادثه از چلّه ی کمان افتاد
سقوط کرده ام از روی عرشه ی دنیا
به شب کشانده مرا آن نگاه راز آلود
دلیل سر به هوایی قلب من او ...
صدای سمّ اسب سرکش جنون
شکافِ سینه ام به درّه های خون
نهنگ خفته در گلوی مادیون
به شیهه می کشاندم به زیر پا
جهان چو جام شوکرانِ تلخ و گس
خروس خوان سفره های پر مگس
سکوت نای کبک های در قفس
سپید...
زخم های زنانه و کاری
می رسد تا تو را تکان بدهد
تا نهنگ تکیده در ساحل
روی دستان مرگ جان بدهد
در سرت هجمه ای زمستانی ست
غار و غار کلاغ هایی شوم
عادت ماهیانه هایت را
لخته در لخته برف ها بر بوم...
#هفت_سنگ
چه غمگینانه دست میکشی
به روی شب
به روی ماه
ماه ،سرخ، شتک زده به روی دستانم
من اینجا ریشه در خاک دارم
ریشه در تنهایی
تن های ریشه در سنگ
درونم انباشته ازسنگهای سنگسار توست
سنگ روی...
ردّ انگشتان تو روی تبر جا مانده است
کاج زخمی از نفس افتاده بر جا مانده است
اوج می گیری و خون می ریزد از فوّاره ها
زیر پایت زندگیِ یک نفر جا مانده است
گرگ باران دیده ام هم زوزه ی طوفان درد...