دوباره دفتر تاریخ غم ترک میخورد
و اه غریبی نشسته هی فلک میخورد
سه ساله ایی ،که پری بود و سهم ساحل شد
و روی ماسه ،به صورت، لبی نمک میخورد
نه کوسه ای بدریدش نه آب دریایی...
ولی چه سود! به...
به هوای تو دلم غرق تمنا شده است
محو چشمان غزل خوان و فریبا شده است
قایقی گشته به دنبال لب اسکله ای
که به امواج غم چشم تو پیدا شده است
موج گیسوی سیاهت که سرازیر شده
آبشاریست که در کوه کمر جا شده ا...
پیراهن غرورم ، با اشک ، نخ نما شد
همچون پرنده ای که با میله هم نوا شد
تا پای صبرعشق اش در برف دل فرو رفت
"جغرافیای قلبم" ، یکباره " کربلا " شد !
تقدیم به تو
و دیگر هیچ ...!...
عاشقی شعر قشنگی ست غزل می فهمد
پاسُــــــخ آینه را ، رویِ بَـدل می فهمد
شَهد و احساسِ غَـمِ یاس و اقاقی ها را
به خدا ، حضــــرت زنبورِعسل می فهمد
اینکه عاشـــــــق شوی و باز خیالی لرزد
...
لحظه هایی شده آغوش بهارم برسی
یا سر سجده ی اشکم به کنارم برسی
از هزاران گل سرخ و گل ختمی بایدـ
"باز جویی" بکنی ، تا به مزارم برسی
تقدیم به تو
و دیگر هیچ...!...
تبلیغات
