پسرم‌رفت‌زدست
وهمین‌غصه مراخواهدکشت
اوجوان‌بوده جوان
بارسنگین غمش
کمرم‌راخم‌کرد
تک پسربود ولی
من دلم‌می سود
دکتری بود‌که علمش عالی
باهمه خوب ولی صدافسوس
دل مجنون‌بخداپرخون‌است
پسرم‌رفت همین‌غصه مرا...
حکم قاضی چقدرسخت‌وسنگین باشد
من‌گناهم چه‌بودعاشق چشمت بودن
----
من‌ویک عمردنبالت دویدن
همیشه نازچشمانت کشیدن
توویک عمرتنهابی وفایی
ومن‌درحسرت یک‌بوسه چیدن
----
بوسه تلخ وداع توزمین‌گیرم‌کرد
نوجوا...
ساده باشید وفقط نان صداقت بخورید
باکلک‌هیچکسی عاقبتش خیرنشد
--'
گفته بودم چون عروسک‌بازمی رقصانیم
حال دیدم عیرمن صدهاعروسک داشتی
-----
شاعری دیگرنداردسودای مجنون پیر
سال.هاهذیان‌توگفتی فکرکردی‌شعربود...
آخرحلال کردن توغیرممکن است
تنهادلیل همین‌که‌من می پرستمت
----
کوه‌ها احساس دارندووفاهم بیشتر
سیل وباران راببین ازدردحاصل می شود
----
یادعشقت دردلم چون غده بدخیم شد
راه درمانش فقط لبهای شیرین تواس...
شعرهای داغ مجنون می زند آتش به دل
هرکه عاشق بوده می داند چه زجری دیده است
-----
شعرمیگویم ولی استادنامم نیست نیست
درد دل‌هایم فقط این‌گونه‌زیبامی‌شود
---'
درمجازی گفته‌اند استادمجنونم ولی
پس چرادرش...
تبلیغات
