در جوار کـــــــــــاشکی ها من چه خـــــــوابی داشتم

عشق را مــــی جستم ار من انتخـــــــــــــابی داشتم

واژۀ افســـــــــوسِ ما از حیف و کــــــــــــاش آمد پدید

کــــــــــــــاشکی من بر ...

گره میزد به باران از سر بیخانمانی باد

گهی آرام و گه وحشی ؛ دمی پابند و گه آزاد

گل و لای و قدمهایم به یکدیگر چلپ گویان

سلام و قطره ی آبی به هم ؛ امروز هم پا داد

به هنگام قدم برداشتن یک خن...

هان ای دل عبرت بین ، از دیده عبر کن هان
ایوان مدائن را آیینۀ عبرت دان ....خاقانی

********************
آنسان که عاشقانِ کودکی خویش ،

آنسان که یادِ خانۀ متروک روزِ دور ،

عطشان و تشنه ، پا...

دوش یادی ز زندگی آمد

روز دیدار هفتگی آمد

ساعتی کو به دکۀ « نوروز»*

داروی رفع خستگی آمد

اطلاعات هفتگی شد چاپ*

بوی کیهان و بچگی آمد*

دختران آمدند و هم پسران*

چاپ ویژه به سادگی آمد...

از اعماق کامرانیهای سیاه و سفید : *

من آنم که از روی ناکامی ام

به سوی تو ای لاله اعزامی ام

منم نقطه ی تیره ی قلب تو

رگت را گشودم من از خامی ام

به مهمانی ات من سیه آمدم

من آن رو سیه ت...