Oliver Twist cried lustily .
If he had known that he was to grow up under the tender mercies of the Beadle and the Morton
! ,He would have cried louder *

تمامِ بودنِ کودک بسان حادثه بود

ص...

« کوچه »

پریشب بر سر برزن دو ترسا

یکی دف زن دگر با صوت گویا

مرا گفتند از معنای کوچه

که معبر در میان ، دیوارِ حاشا

که پیوندِ میانِ کوی با چه !

وصالش : کویچه ، ناید به معنا!

بل ای...

خیلی صریح و رُک من ؛ وارد به قصه گشتم

آن خط که برنوشتید ؛ من نیز از آن نوشتم !

گفت این به من علیلی ؛ در ضمن پرسه هایش

من گوش و دستِ او باز ؛ بشنو ز سرگذشتم :

دنیا برای من یک ؛ زیبای خفته م...

ای داد که این قلبک ما رخنه پذیرست

عاشق شود او می زده بی مایه فطیرست

هشیار اگر بود به نحوی لبِ دام است

گر مست شود البته عشق است و سریرست

بر هر سه ضمیری که منم یا که تو و او

عشق است خدا...

صدای برگ می آید ، گِل از دیوار می ریزد

صدای پای میراب و شب از انگار میریزد

اذان صبح از لولا به غژغژ درب را بگشود

سلام کاهگل از در به دست افزار می ریزد

به پشت و شانۀ دهقان شمارش میکند ...