کس نتوان که جَم زند، زندگی را رقم زند
بدون سرنوشت کسی کی بتوان قدم زند
پشت سرت نگه مکن ،گذشته ها گذشته است
گر دل بی طاقت تو ،موج دگر ز غم زند
سختی اگر تو دیده ایی ،طعنه ز کس شنیده ایی
کارِ دگر نمیش...

بد را نمی پسندم اندر مکان من نیست
از خوبی بد ندیدم اما توان من نیست
هر کس زِ بد گریزد هرگز نشد پریشان
چون سرفراز دنیا بار گران من نیست
بد را چرا پسندم نیست آبرویی برمن
آنکه پسند نموده هم آشیان من ...

هر کس مطیع خالق یکتا نمی‌شود
یک دم جدا زِ ثروت دنیا نمی‌شود
گر آدمی نشناسد خدای خویش
هرگز گره به دست کسی وا نمی‌شود
هر جا منافع آن دیده می‌شود
کی میبرد منافع و مُلا نمی‌شود
از منفعت نتواند کسی گ...

یا رب نظر تو بر نگردد
عشق تو ز سر به در نگردد
بی یاد تو کی شود دل آرام
تا شب نرود دمی سر نگردد
شب را تو سپر نمودی بر من
از گردش آن کسی خبر نگردد
نور از رخ تو گرفته خورشید
هر تابشی همتای قمر نگردد
از ...

با وعده و وعید تو آرام می شوم
گر چه وفایی نیست چرا خام می شوم
دنیا نهدجای تو هست و نه جای من
آخر شکار هر کسی در دام می شوم
از عهد تو که ندیدم وفای را
هر روز رفوزه و ناکام می شوم
اندیشه و توان ش...