- شاعران
- ایمان کاظمی (متخلص به ایمان)
دفاتر شعر
آخرین نوشته ها
معرفی کنید
-
لینک به آخرین اشعار :
لینک به دفاتر شعر:
لینک به پروفایل :
بیوگرافی ایمان کاظمی (متخلص به ایمان)
جنسیت | مرد |
تاریخ تولد | - |
کشور | ایران |
شهر | اصفهان |
بیوگرافی | در مکتب حقایق و پیش ادیب عشق هان ای پسر بکوش که روزی پدر شوی |
صدای خنده شنیدم ز کوی همسایه
خدا کند که سر آید سیاهی و سایه
قطار شادی و شوقی که باز می بینم
شکوفه ی شب عید است و آیه در آیه
نشسته سبزه به غیرت به پای لخت بهار
خریده دامن و پوشانده لایه بر لایه
نسیم...
ای حضرت بی قرینه ی پرده نگار
ای در نفست شور شکر خند بهار
در یک صفت قریب من مثل تو ام
هر قدر بزرگی تو منم کوچک و زار...
تو انبوهی به فصل دل فریب مرغ و مرغابی
تو افسونی میان آسمان و برکه ی آبی
تماشائی ترین محوی در انبوه شبانگاهان
تو شبگردی چو من در سِحر این جادوی مهتابی
تو آن ابریشم خالص کماکان رنگ در رنگی
پرند نازک ...
شب بی ستاره بود
زشت و سیاه و سرد
در جان کوچه ها نفسی پر نمی کشید
دیو سیاه مرگ
دیوانه و حریص
آماده ی گرفتن جان از نسیم بود
ترس و هراس و وحشت از او بینظیر بود
شاید غبار بود
در یک بهار بود
هر کس شبیه من...
عید آمد و غصه با بهار آمده است
سوگ است که سخت و ناگوار آمده است
آرام عزیزِ جان که ایران هر بار
با صد غم بیش از این کنار آمده است...