- شاعران
- میمنت تولّایی
آخرین اشعار
دفاتر شعر
- سایه ی تنها
- سایه ی تنها
- سایه ی تنها
- درخت بی بر
- پرچین خیال
- نرسیدم
- داغ جنون
- بهار
- فصل تنهایی
- ماه من
- باران عشق
- خیال
- برای تو
- سلام تو
- تاخیر
- نبایدها
- گندمزار خیال
- دریا زده
- بغض ترک خورده
- مهتاب
- عقده ی دل
- بیستون
- هذیان
- گفتگوهای تنهایی
- کفتگوهای تنهایی شماره ۲
- گفتگوهای تنهایی ۳
- هبوط
- ویرانه
- یلدای ناتمام
- زمستانی
- مرداب
آخرین نوشته ها
معرفی کنید
-
لینک به آخرین اشعار :
لینک به دفاتر شعر:
لینک به پروفایل :
بیوگرافی میمنت تولّایی
جنسیت | زن |
تاریخ تولد | - |
کشور | ایران |
شهر | مشهد |
بیوگرافی | - |
بزن باران...
بشوی از من غبار خستگی ها را
بزن باران...
بگیر از من غم دلبستگی ها را
بزن باران.. که دلگیرم
من آن آزرده ی بسته به زنجیرم
بزن باران بهار ما....
میان کوچه های آذر و یلداست
بزن بارا...
میشود پنجه ی خود را ز پرم بردارید ؟
دست از حس پر ازشور و شرم بردارید؟
از منِ نم زده در کوچه ی دلتنگی ها
لااقل سوزش چشمان ترم بردارید؟
تن مردابی این برکه دلش مرده و باز
تاج نیلوفری از روی سرم ...
میان حجله ی یلدا ...
عروسِ سردیِ دنیا...
نشستم گوشه ی دنجی....
کنار سفره ای تنها....
نگاهم بی رمق بی سو....
وغرقِ خلسه ای بی او...
دوفنجان چای و یاد او....
شده افسانه ی دردی....
درون کلبه ...
رفتی و نمی آیی ....
و آنقدر این ثانیه ها طولانیست که یلدا فکرش را هم نمیکند...
یلدا عروسیست در آغاز سپید ترین فصل سال ..او از دلتنگی چیزی نمیفهمد...!
از کوچه های سرد خیال ،از چشمانی یخ زده د...
خوب من با رفتنت ، از گریه ویرانم مکن
آه این ویرانه ها را کنج زندانم مکن
بی تو شب های غزل ، یلدای دلتنگی شده
من خزانی خسته ام، دیگر زمستانم مکن
تیشه را بردار و بشکن این غرورم را، ولی
با تو آر...