خنده ات را دوست دارم
تو بخند و من برایت عشق بارم
لانه کن در سینه تا مرغِ دلم آرام گیرد
بی نهایت بوسه در منقار دارم
ای گل ناز بهارم
*
لب گشا دیوانه ام کن
شمع شو در خلوتی پروانه ام کن
این دو روز لعنتی ر...

تو یک رویای سنگینی
شبیه لاله بس دلتنگ و غمگینی
نگاهت زرد و لبهایت به رنگ شرم آلوده
میان ضجّه های سرخ ، مشکینی
دلی را خون نمی بینی؟
*
تو ای تنهای پاییزی!
در آغوش کدامین باغ و جالیزی؟
که دانم سخت می نال...

گهی چون نورم و گه خاک
گهی آرام هستم گاه وحشتناک
خدایا این چه حالی هست در اوجِ پریشانی؟!
تو شاید با منی امّا که من غمناک
تو را می جویم از افلاک
*
چه خاکی بر سرم کردی،
که آوردی مرا عاشقترم کردی ؟!
ک...

شاعرانِ اهلِ حال
محترم دارید اندر قیل و قال
هرکه را باشد طریقی، همچنانکه بیشتر
می برد ما را به دنیای خیال
شعر در سبک زلال
.
...

لبت را پشت ماسکی کرده ای پنهان ، یعنی چه ؟!
برایم می فروشی عشوه را آسان ، یعنی چه ؟!
شکارم می کنی با آن دو چشمِ نرگس ِ جادو
ز من می گیری آخر دین و هم ایمان، یعنی چه ؟!
صدای خنده ات را ب...