- شاعران
- سعید فلاحی
دفاتر شعر
- همیشه دوستت دارم...
- آیین و آیینه
- سه گانی ها
- مقاومت
- چامک ها...
- سپکو ها
- پریسکه
- و تنت وطنم...
- چکاوک
- فاطمیه
- لیلایی
- رهایی
- استکانی شعر دم کرده ام برایت...
- باریدن گرفته شعرهایم...
- دو بیتی و رباعی ها
- ترانه های عاشقی
- دردنامه
- هاشور (اشعار هاشور - هاشور در هاشور)
- جوانهٔ عشق
- کشکول اشعار زانا کوردستانی
- چای تلخی است، زندگیام!
- کتاب عشق پایکوبی میکند!
- ریشههای عطف
- عشق از چشمانم، چکه چکه، میریزد!
- گنجشکهای شهر هم عاشقانه نگاهت میکنند
- تاوان ئهوینداری (جرم عاشقی)
- اعجاز عشق
- چشم های تو
- دەلاقەکان لێک کەوا (پنجرهها را باز بگذار)
- آمدنت، چه لهجهی غریبی دارد!
آخرین نوشته ها
معرفی کنید
-
لینک به آخرین اشعار :
لینک به دفاتر شعر:
لینک به پروفایل :
بیوگرافی سعید فلاحی
جنسیت | مرد |
تاریخ تولد | - |
کشور | ایران |
شهر | بروجرد |
بیوگرافی | - |
(۱)
شیرِ درونم،
به نعره است...
***
تنهائیام،،،
شبیه آهوئی رمیده!.
(۲)
دمکراسیی کاذب
دارد با بوق وقاحتش
غوغا می کند!
...
ما؛
در گوشهامان پنبه چپاندهایم!
(۳)
ع...
(۱)
جهان
با سوزنی در دست؛
میدوزد و میدوزد و میدوزد
--دهانم را...
(۲)
همیشه خسته بود؛
با مشکلاتِ بیشمار
اما،،،
متبسم!
(۳)
آرام وُ،
ایستاده، مُردهام...
...
(۱)
[دیکلوفناک]،،،
نام دیگرِ پدرم بود.
که سالها با دردِ پاهایش؛
--دنبال ما میدوید!
(۲)
دست از دنیا کشید امّا؛
از ما نه!
پدری که،
دستهایش
قوت قلبمان بود!
(۳)
من بلوطم،
با هیچ باد...
(۱)
بیهودهست تسلای مترسکی
میان مزرعهای سوخته،
وقتی خودش
با دستهای نداشتهاش
خاکسترش را به باد میسپارد!
(۲)
باران آمد؛
لبهای پنجره خیس شد؛
***
چه بوسههای آبداری!
(۳)...
(۱)
سفرهی خالی دریا وُ،
-انتحار ماهیها...
*
به درماندگیی قلابها
فکر میکنم!
(۲)
آی،،، ابرهای هاج و واج
که سرگردانِ کوهها
و صخرههائید؛
آه!
مزارعِ...