3 Stars

خضر با آن عظمت سجده بر آن خاکی زد

ارسال شده در تاریخ : 15 شهریور 1398 | شماره ثبت : H947974

در دلم حک شده ای دوست دو صد دفتر عشق
سرِّ یار است ، کشش می بردم ، کشورِ عشق

خسته یِ دوری راهم ، نکند همچو خلیل
پشت پایی بزنم بر خود و بر آذر عشق

از خودی یاد نیارم که ز خود بی خود شد
هر که یک جرعه بخورد آب طهور بَرِ عشق

خضر با آن عظمت سجده بر آن خاکی زد
تا که شد محرم اسرار و گدای درِ عشق

جذب دل می کِشد آن کس که خدایش خواند
ذکر یار است که بر سر نهد او افسر عشق

عشق زاییده حُب گشت و محبّت کن بیش
تا که در عبد شوی ، سروری محضر عشق

والیا ، مرغِ هما سایه یِ رحمت گسترد
قاف را می نگرم هاله شده در پَرِ عشق

ولی اله بایبوردی

شاعر از شما تقاضای نقد دارد

تعداد آرا : 4 | مجموع امتیاز : 4 از 5
ارسال ایمیل
کاربرانی که این شعر را خواندند
این شعر را 177 نفر 268 بار خواندند
ولی اله بایبوردی (12 /11/ 1398)   | اعظم قارلقی (11 /12/ 1398)   | خسرو فیضی (10 /01/ 1399)   | مجتبی جلالتی (14 /01/ 1399)   |

رای برای این شعر
اعظم قارلقی (11 /12/ 1398)  خسرو فیضی (10 /01/ 1399)  مجتبی جلالتی (14 /01/ 1399)  
تعداد آرا :3


نظر 6

سریال خاتون قسمت6
سریال خاتون قسمت 6
تبلیغات فرهنگی
تو را به هیچ زبانی
بازدید ویژه
ورود به بخش اعضا

تولد اعضا