3 Stars

زنده یعنی کنار مرده ات باشی ؟

ارسال شده در تاریخ : 30 اردیبهشت 1394 | شماره ثبت : H94282

درانقضاء تمام فصل ها روزی > بهار نشست وخمیده جان میداد
کنار پدری سالخورده و بیمار<کودکی میگریست ولی نان میداد
وزمان بدترین شکل منحوسش>زهربه من به او به آن میداد
فصل آرامش ازکجای ما رد شد؟<آدمی با تمام توان جان میداد ؟
زنده یعنی کنارمرده ات باشی ؟> ریشه ای به آسمان باران میداد ؟
بهار سالخورده زمین افتاد مرد <آه تن سرد ش زمستان میداد
...........

شاعر از شما تقاضای نقد دارد

تعداد آرا : 4 | مجموع امتیاز : 4 از 5
ارسال ایمیل
کاربرانی که این شعر را خواندند
این شعر را 506 نفر 761 بار خواندند
مینا آقازاده (30 /02/ 1394)   | طیبه طه (تهرانیان) (30 /02/ 1394)   | احمد البرز (30 /02/ 1394)   | کمال حسینیان (30 /02/ 1394)   | علی اصغر اقتداری (30 /02/ 1394)   | دادا بیلوردی (30 /02/ 1394)   | طارق خراسانی (30 /02/ 1394)   | منصوره فتوحی (31 /02/ 1394)   | فهیم بخشی (31 /02/ 1394)   | منوچهر منوچهری(بیدل) (31 /02/ 1394)   | اله یار خادمیان (31 /02/ 1394)   | سمانه تیموریان (آسمان) (02 /03/ 1394)   | کرم عرب عامری (03 /03/ 1394)   | کریم لقمانی سروستانی (05 /03/ 1394)   | فاطمه خواجویی راد (06 /03/ 1394)   | روح الله اصغرپور (03 /04/ 1394)   | علی معصومی (27 /02/ 1399)   |

رای برای این شعر
تعداد آرا :6


نقد 1

  • طارق خراسانی   03 خرداد 1394 13:59

    سالروز فتح خرمشهر را بر عزیزان همراه تبریک و تهنیت عرض می کنم :


    چشم خود را می نهی بر روی هم یک ثانیه؟
    می شـوی همراهِ من تا مرگِ غـم، یک ثانیه؟


    این عبـارت گفت "جانی" از تبـارِ عشقِ و نور
    او به انگشـتان...، فضــا را زد رَقــم، یک ثانیه


    پلــک هایش را به هـم آورد و لبخنـدی به لب
    گفت:«دیدم مرگِ غم، دفعِ ستم، یک ثانیه»


    پشت سَــر...، رنگین کمانِ آرزو ها بود و بس
    روبرویش جبهه، فرصت بُد چه کم، یک ثانیه!


    "عشق" آمد، "جان" او همراه وی شد تا خدا
    ذکرِ یارب یاربی بودش...، به دَم...، یک ثانیه!


    گاهِ هجرت...، با اناالحق...، "جانِ" او آمیخـته
    فَتح خرمشهر ...، تنهـا یک قَــدَم...، یک ثانیه


    نغمــه ی اللهُ اکبـــر...، با نوای یا حسین (ع)
    در دلِ هـم...، پلکهایش روی هـم...، یک ثانیه


    طارق خراسانی

نظر 16

  • طیبه طه (تهرانیان)   30 اردیبهشت 1394 14:38

    سلام و احتران جناب البرز عزیر و گرامی
    خوشحالم که در این سایت سروده زیبای شما را خواندم
    ورودتان باد
    آرزویم شادی و سلامتی دوستان می باشد rose

  • کمال حسینیان   30 اردیبهشت 1394 20:53

    درود بر داداش احمد عزیزم
    همیشه استوارو سربلند مثل البرز بمانید
    قلم تان، مکتب درسی ست برمن
    پاینده باشید بزرگوار
    rose

  • علی اصغر اقتداری   30 اردیبهشت 1394 21:36

    rose rose rose rose rose rose

  • دادا بیلوردی   30 اردیبهشت 1394 22:41

    درود بر جناب البرز عزیز
    احساستان همواره بهاری و جاری باد
    لذت بردم
    روانی وزن شعرتان قابل اصلاح است.

  • طارق خراسانی   30 اردیبهشت 1394 23:15

    سلام بر حضرت البرز شاعر گرانقدر

    اثر فاخر شما را خواندم و لذت بردم
    صرفه نظر از قدرت شاعرانگی حضرتعالی تصاویر خیال تان مرا از خود بی خود کرد و بی اختیار این شعر مولای بلخ برایم تداعی شد:
    دی شیخ با چراغ همی گشت گرد شهر...
    در پناه خداوند سبحان شادزی
    rose rose rose
    applause applause applause

  • طارق خراسانی   30 اردیبهشت 1394 23:15

    سلام بر حضرت البرز شاعر گرانقدر

    اثر فاخر شما را خواندم و لذت بردم
    صرفه نظر از قدرت شاعرانگی حضرتعالی تصاویر خیال تان مرا از خود بی خود کرد و بی اختیار این شعر مولای بلخ برایم تداعی شد:
    دی شیخ با چراغ همی گشت گرد شهر...
    در پناه خداوند سبحان شادزی
    rose rose rose
    applause applause applause

  • طارق خراسانی   30 اردیبهشت 1394 23:15

    سلام بر حضرت البرز شاعر گرانقدر

    اثر فاخر شما را خواندم و لذت بردم
    صرفه نظر از قدرت شاعرانگی حضرتعالی تصاویر خیال تان مرا از خود بی خود کرد و بی اختیار این شعر مولای بلخ برایم تداعی شد:
    دی شیخ با چراغ همی گشت گرد شهر...
    در پناه خداوند سبحان شادزی
    rose rose rose
    applause applause applause

  • فهیم بخشی   31 اردیبهشت 1394 01:49

    rose rose rose rose rose rose rose rose love struck love struck love struck love struck love struck

  • منوچهر منوچهری(بیدل)   31 اردیبهشت 1394 11:21

    استاد عزیز جناب البز همیشه از اشعار شما لذت میبرم دوستی شما افتخاریست برای این حقیر دوست قلب من همیشه بمان با من

    یک روز دوروز
    شاید هزار روز
    ترا سرودم نوشتم
    اما چشمانم ترا ندید
    تو درکنارم نبودی
    من با هزاران واژه
    که جلوه هزاران رنگ بود
    درکنارت بودم
    در کوچه های گمشده تو ره گشودم
    با دستانی پر از گل
    با رقص شاپرک ها
    بیش از هزار بار ترا گریه کردم
    همراه پرنده ها کوچیدم
    با هر باران
    با بال خاطراتم به تو باز گشتم
    یکروز یا دوروز
    شاید هزار روز
    در چشمان تو دویدم
    چشمی که پای خسته مرا خیس کرد
    چرا قلب مهربان ترا نرم نکرد


    rose rose rose rose rose rose rose rose rose

  • اله یار خادمیان   31 اردیبهشت 1394 17:04

    درود و سلا م استفاده بردم از چشمه سار اندیشه ی شما بر قرار باشی rose rose rose rose

  • سمانه تیموریان (آسمان)   02 خرداد 1394 08:11

    rose rose rose rose
    باسلام
    بسیار زیبا سرودید .
    دست مریزاد

  • کرم عرب عامری   03 خرداد 1394 00:06

    آفرین بنگاهی دیگر

    rose rose rose

  • کریم لقمانی سروستانی   05 خرداد 1394 17:16

    سلام برالبرز همیشه استوار
    براستاداحمدعزیز
    حداقل اگر باخواندن اشعارتان کمی دلم باز شودچون خیلی دلتنگتان بودم بخصوص همیشه بعدازشنیدن صدای گرمتان
    وامروز باردیگر این سعادت نصیبم شد برای آموختن درمکتبتان
    زیبا .با معنا .قابل تامل
    شادزی
    rose

  • فاطمه خواجویی راد   06 خرداد 1394 17:29

    درود بر شما استاد عزیز

    سبز چون پونه ها ی دفتر شعر غزل
    خوب ! چون قطره های دشت شبنم بر خشکیده ای

    بسیار عالی
    افرین applause applause applause applause applause rose rose rose

  • علی معصومی   27 اردیبهشت 1399 13:56

    ☆☆☆☆☆
    rose rose rose

تنها اعضا میتوانند نظر بدهند.

سریال خاتون قسمت6
سریال خاتون قسمت 6
تبلیغات فرهنگی
تو را به هیچ زبانی
بازدید ویژه
ورود به بخش اعضا

تولد اعضا