ای لحظه های خوش بیا یک بار برگرد
حتی برای بودن تکرار برگرد
گل های باغ ما همه پژمرد دیدی ؟
ای شاخه لطفی کن به پای خار برگرد
درروح سرگردان که آغوشی نمانده
با سایه گاهی بر سر دیوار برگرد
دشمن تمام سنگر ما را گرفته
یارا شبیه همت سردار برگرد
باور نمی دانم کجای راه مانده
باور بیا تا گم شود انکار برگرد
شب قامت رعنای ما را تار کرده
ای نور زیبا سرخی رخسار برگرد
اما اگر اندیشه بر سر بود روزی
منصور شوآری برای دار برگرد
هر کوچه با نام عزیزی شد خیابان
اینبار تمام شهر را بردار برگرد
احمد البرز
................
یک مشت سبزه تقدیم نگاه شما
تعداد آرا : 3 | مجموع امتیاز : 5 از 5
سریال خاتون قسمت6
تبلیغات فرهنگی
تولد اعضا
-
شعر ایران تولدتان را صمیمانه تبریک می گوید
-
محمد جوکار
-
فاطمه لشکری "راحیل کرمانی"
-
نرگس دوست
-
خدیجه زینالی
-
mohammad hoseinzade
-
علی میرزایی
-
نورعلی احمدی فالحی(مدرس)
-
حبیب نیکبخت
-
حسین نوریان
-
حسین حاجی آقا
-
فاطمه زهرا کمانکش
-
سمیرا رجب زاده
-
حیدر حیدری راد
-
بهزاد فروزنده جونقانی
-
امین آزادبخت
-
مهدی فصیحی رامندی
-
شهناز عیدی وندی
-
علی مزارعی
-
mah mi
نظر 7
طارق خراسانی 23 فروردین 1395 21:53
سلام حضرت استاد البرز
سال نو مبارک...........................................................................................
خدا را شکر هنوز ز نده ام و سعادت خوانش اشعار شاعران بزرگی چون حضرتعالی را دارم.
غزل محکم و فاخر و پر از حرفی از شما خواندم ...
ما در یک برزخ ادبی گرفتار آمده ایم و نمی دانیم چه باید کرد.
یک سمت دشمن و منتظر است روزنه ای بیابد و از آن روزنه ضربه ی نهایی خودش را به ما وارد کند.
سمت دیگر خودی های چپاولگر ، یک سمت دیگر نادان های متحجر و درجایی هم یک گُل داریم که مشکل با یک
گل بهاری صورت پذیرد.
در این برزخ واقعاً چه باید کرد را باید ابر مرد اندیشه ای پیدا شود و به ما بگوید چه باید کرد؟.
از اثر فاخرتان لذت بردم
در پناه خدا شاد زی.................................................................................
هما تیمورنژاد 24 فروردین 1395 13:50
درود بر استاد البرز نازنین
مثل همیشه غزلتان ناب و دلنشین
منصور شو آری برای دار برگرد
باور نمیدانم کجای راه مانده
باور بیاتا گم شود انکار برگرد
دست مریزاد
محمد جوکار 24 فروردین 1395 15:33
سلام بر استاد مهرم جناب البرز عزیز
در لابلای خاطرات من قدم زن
زیباترین رویای گندمزار برگرد
با لهجه ی غمگین تو ، من آشنایم
من مانده ام و یک تن تبدار ، برگرد
چشمان پر اشکم ندیده غمزه ات را
تنها دلیل گریه ام ، این بار برگرد
بدحال شد اشعار من ای نازنین یار
گاهی برای خواندن اشعار برگرد
ای بغض های خیس مانده در گلویم
حالا که گشتم از خودم بیزار ، برگرد
دق کرده ام در لحظه های سرد بی تو
ای ناب ترین احساس شالیزار برگرد
===================
استاد مهربانم
زیبایی و حلاوت اشعار دلنشین تان چنان الهام برانگیز است که هر بار با خوانش غزلهای نابت بداهه های ناچیزی بر احساسم می نشیند
اگرچه هرگز به احساس سرشار شما استاد بزرگوارم نخواهد رسید
قلمت نویسا و مهرت مانا
طلعت خیاط پیشه 25 فروردین 1395 21:23
درود بر جناب البرز ارجمند
لذت بردم از چرخش قلمتان
علیرضا خسروی 17 اردیبهشت 1395 14:19
درودها استاد
علی معصومی 27 اردیبهشت 1399 13:47
☆☆☆☆☆
محمد مولوی 31 اردیبهشت 1399 19:11