جنابِ ترامپ، سلامٌ علَیک
همیشه سواری به چرخ و فلَک
جنابِ ترامپ، تو خود سوژه ای
تو باید بری به یک موزه ای
جنابِ ترامپ، تو گانگستِری
شبیهِ القابِ منچستِری
زنِ خوشگلی، نصیبَت شده
بخاطرِ پول، اسیرَت شده
همَش پایِ میزی که امضا کنی
شانسِ خوبِ خود را امحا کنی
چرا از مذاکرات، جا می زنی؟
به شانسِ خودَت پشتِ پا می زنی؟
سخنرانیَت، شبیهِ جوک است
شبیهِ شوخی، که هرچند رُک است
به ایرانِ ما، کم از گُل نَگی
روضه و مرثیه، به بلبل نَگی
کسی با تو کاری ندارد، نترس
انتظارِ یاری ندارد، نترس
همیشه سواری به چرخ و فلَک
همیشه بِچَرخی به دورِ خودَت
به شوخی بِگَم، ترامپِ عزیز
بیا پایِ میز، بیا پایِ میز
ببخشید که حرفِ دلم را زدم
بجایِ دروغ، حرف حق جا زدم
.
.
بهمن نوری قاضی کند
تابستان 1398
تعداد آرا : 1 | مجموع امتیاز : 5 از 5