#من
مَــنــی در مــَن ، مثــــالِ مَن ،
که در مَـــن ، میخــــورد ، مَن را
تو هَم ، جُز مَن ، مَنی دیگر ،
درونِ مـــَن ، نــمــیبــــیـــنی !؟
مَنَام چـــون عــاشـــــقـــان ،
مَن مَن زَنَد ، در مَن ، که مَن ، هستم
منَام میرقــــــصـــد و امــا.... ،
تـــو ، رقـــصِ تـــن ، نمیبینی !!
علیرضا جلیلی راثی #مسافر
تعداد آرا : 1 | مجموع امتیاز : 5 از 5
نظر 2
خسرو فیضی 07 اسفند 1398 14:29
. با درودی صمیمانه
. عزیز گرانقدر زیبا سروده ای بخصوص که با اشاره بخود ( خیلی
. کم می شود از زبان شخص ثالث این گفتگو را باور کرد . همان بهتر که
. شاعر روایتگر نباشد و از خود بگوید که بیشتر بدل می نشیند )
. این نظر بنده می باشد . و در مصراع پایانی (( تو ، رقص جان نمی بینی ))
. شعر را از حالت فیزیکی خارج و به عالم روح ارتقا میدهد . با توجه به این
. که ( من درون ) هم حالت فیزیکی ندارد . . زیبا سروده ایست خلاقانه
. موفق و بهروز باشید .
علیرضا جلیلی راثی 09 اسفند 1398 16:46
درود بر شما
من درون حالت فیزیکی ندارد اما تاثیر مستقیم بر اخلاق و رفتار ما دارد .
تعداد بسیار زیادی (من) درون خود داریم که رفتار و شخصیت ما تاثیر پذیر یا
نشات گرفته از این من های درونیست .
این (من) ها حالتی فیزیکی از خود ندارند و جزو گروه ارواح نیز نیستند بلکه در ناخودآگاه ما
جا دارند و هر کدام طبق مقتضی در حالات روانی خاص ، نیروگذاری شده و
خود را نشان میدهند و خود واقعی ما میشوند.
نیت از این توضیح باز کردن مبحث منهای وجودی نیست و بیت دوم شعر ،
در پلهی عشق ، واضح.. گویای مطلب است