"ترنج" قالب شعری بدیع، پاسخگوی نیاز ادبی ترکیبی سنت و مدرنیته

"ترنج" قالب شعری بدیع، پاسخگوی نیاز ادبی ترکیبی سنت و مدرنیته
کاویان هایل مقدم
کارشناس ارشد تئاتر( سراینده ترنج متن)
kavianmoghadam@gmail.com

چکیده:
مولفه¬های انتقال مفاهیم فرهنگی از نسلی به نسل دیگر همچون زبان، موسیقی، شعر، نقاشی و ... تابع شرایط و اوضاع اجتماعی و ارتباطی دوره های تاریخی جوامع است و برای بقاء و پویایی نیاز به نوآوری و پوست اندازی دارند. همانطور که نثر دوران پیش از مشروطه بیشتر اسلوب دربار قاجاری داشته و معدود مطبوعات آن دوره اغلب مبتنی بر مفاهیم اخلاقی و پندها و اندرزهای حکیمانه بودند و با پیدایش نهضت مشروطیت و بازگشت برخی نخبگان تحصیلکرده در فرنگ و به تبع آن ورود فرهنگ لیبرالیستی اروپای انقلابی، این نثر به کلی متحول شد و بیشتر حاوی مضامین انتقادی گشت و نثر نو در جراید آزادیخواه رونق گرفت، در ادبیات و شعر هم گریز از پدیده نوگرایی و خلق قالبهای تازه نیست. در این مختصر، اشاره ای خواهیم داشت به قالب "ترنج" که به تازگی در زمره قالبهای ثبت شده ادبی معرفی شده و قابلیتهای فراوانی برای سرایش تصانیف و اشعار روزآمد دارد.

کلید واژه: ترنج، قالب شعری، سنتی، مدرن

ترنج پل ارتباطی سنت و مدرنیسم:
در بین ادبا و اهالی شعر، گروهی قائل به حفظ قواعد و اصول به ارث رسیده از شعرای متقدم و در اصطلاح کلاسیک هستند و هر سروده خارج از قالبهای شعری دارای این خصوصیات را هر چند برخوردار از درونمایه موزون و حاوی موسیقی درونی باشد، علی الاصول شعر اتلاق نمی کنند.
برای این گروه که شاید بتوان برای آنها واژه سنت گرایان را مناسب دانست، پایبندی شدید به ردیف و قافیه و عروض و امثال آن، از اوجب واجبات ادبی به شمار میرود و چنانچه سراینده از این چارچوب عدول کند، از نظر این دوستان، در هر حال شعر نسروده است!
در مقابل، از دوره زمانی نه چندان دور و شاید همزمان با بروز و ظهور شعر نیمایی و در ادامه سپید و قالبهای مشابه دیگر، گروهی هستند که لزوما حفظ آن قالبهای کهن شعری را ضروری ندانسته و دست به خلق نوعی قالب غیرظاهری و بیشتر تابع هارمونی درونی برای سرودن شعر زده اند که شاید اتلاق لفظ مدرن گرا به حامیان این دیدگاه تا حدی منطقی باشد.
ترنج نام قالب ادبی بسیار تازه ای است که اخیرا توسط ادیب و ترانه سرا و فرهیخته ارجمند آقای بهنام حیدری فخر ابداع و در سامانه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت گردیده و خصوصیت بارز آن اینست که ضمن حفظ برخی قواعد شعر کهن، ظرفیت استفاده از کلمات محاوره ای آنچنانکه در ترانه مرسوم است را نیز دارد لذا به سه حالت تصنیف، شعر کلاسیک و ترانه قابل بهره برداری است.
تعداد ابیات آن پنج بیت به بالا است. هر مصرع دارای قافیه ای می باشد که تا مصرع آخر تکرار می گردد. نسبت به قالبهای قدیمی همچون غزل، مثنوی یا غزل مثنوی و امثال آن ریتمیک تر و سازگارتر با ملودی و هجاها است. سراینده برای استفاده کردن یا نکردن از اوزان عروضی مخیر است و در صورت بکارگیری آن، وزن مورد بهره برداری ریتمیک و متریک خواهد بود. برای اینکه تفاوت این قالب با قالبهای سنتی بهتر مشخص شود از هر قالب نمونه ای را مثال میزنیم. ابتدا به بندی از بندهای هفتگانه تصنیفی متناسب با سبک موسیقی سنتی ایرانی در آواز دشتی از ترانه سرای معاصر، عارف قزوینی به شرح زیر توجه کنید:

از خون جوانان وطن لاله دمیده
از ماتم سرو قدشان، سرو خمیده
در سایه گل بلبل از این غصه خزیده
گل نیز چو من در غمشان جامه دریده
چه کج‌رفتاری ای چرخ
چه بدکرداری ای چرخ
سر کین داری ای چرخ
نه دین داری،
نه آئین داری نه آیین داری ای چرخ

همانطور که مشاهده می کنید، در این تصنیف، کلیه عوامل و شاخصه های مترتب بر شعر سنتی همچون قافیه و ریتم رعایت شده است اما نثر مورد استفاده کماکان نثر فاخر و ادبی است نه نثر کوچه و بازار. حال در مثالی از ترنج شاهد استفاده از الفاظ رایج در گفتگوی روزمره و در مقاولات عادی هستیم:

اشکامو ندیدی انگار، قلبمو کردی ویرون
با غرور بی دلیلت، شکستی عهد و پیمون
حتی تو خواب نمیدیدم، بشم بی سر و سامون
رفتی از پیشم عزیزم،دل من شده داغون

اون شبی که گریه کردم،خونه شد انگار یه زندون
به تو گفتم هیچ وقت دیگه، منو اینجور نرجون
دیده بودم که چه سردی، مثل فصل زمستون
واسه تو چیزی نبودم، بجز یه عشق پنهون

عمر من همش هدر شد، منه خسته ی حیرون
دیگه پیرمو شکسته، دردم نمیشه درمون
خسته شدم و بریدم، دل از گلای گلدون
ندارم امید موندن، همش میشم پریشون

بعد تو هیچی نمیخوام، دلم یه کاسه ی خون
خودتم اینو میدونی، دل رو فروختی ارزون
وقتی حرمتو شکستی،حالا شدی پشیمون
ولی دیگه دیره اومدی، نمونده تو تنم جون

در این سروده نیز همان مولفه¬های تصنیفی رعایت شده با این تفاوت که سراینده آزادی عمل بیشتری برای به کارگیری زبان متداول عامه داشته و از این زاویه، دامنه وسیعتری از مخاطب را به خود جذب می کند. در واقع شعر قابل فهم صرفا برای قشر خاص یا اهل ادب نمی باشد و ظرفیت بروز مضامین عاشقانه (مانند غزل)، عارفانه (همچون مثنوی) یا منتقدانه، حماسی و .... را به همراه دارد.

پاسخ به نیاز اجتماع:
با کمی دقت در سیر تطور کلمات و اصطلاحات رایج در معاشرتهای اجتماعی طی چند دهه اخیر، به سادگی می توان گرایش عمومی نسل های جوان تر به استفاده از برخی ترکیبهای نه چند مانوس و به لحاظ لغوی و دستوری مناسب ، اما بسیار موجز و به تعبیری کارراه انداز را به وضوح دید. نو واژگانی همچون "داف"، "اسگل"،"ایستگاه کردن"،"خفن"، و .... که با سرعتی قابل توجه در حال آمدن و رفتن در فرهنگ شفاهی ما هستند و در علم زبانشناسی جایگاه چندان متقن و مستحکمی هم ندارند (به لحاظ ریشه یابی و مطالعه سیستمی)، برای همگان آشنا بوده و حتی علیرغم اراده قبلی در مواقعی برای انتقال معنا به کار گرفته می شود.
با توجه به ویژگیها و امکانات قالبهای استاندارد شعر (نو یا کهن) قطعا مجاز به کار بردن این الفاظ در یک اثر ادبی منظوم نخواهیم بود. ترنج با عنایت به دوره ظهورش که در بطن جامعه امروز با همان مختصات گفته شده است، در صورتی که برای ترانه یعنی دسته بندی سوم کاربردی منظور نظر باشد، این امکان را برای سرایندگانی که تمایل دارند با زبان مصطلح کوچه و بازار شعر بگویند، فراهم میکند. البته در کنار آن، برای شاعران علاقمند به شعر فاخر نیز، از طریق تصنیف سرایی یا شعر کلاسیک مبتنی بر عروض ریتمیک، بستر لازم را آماده می نماید. بنابراین انعطاف پذیری شاید اصلی ترین خصیصه این قالب به شمار آید. و قطعا همانطور که در موسیقی طیف سلایق مخاطبین متنوع بوده و به نوعی بازار موسیقی به نیاز همه آنها توجه دارد، در روزگاری که نسل حاضر شاید فارغ از هر علتی، ارتباط چندانی با اشعار شعرای به نام همچون سعدی، مولوی، رودکی، خیام و .... برقرار نکنند، می تواند با زبانی نزدیک به زبان آنان منعکس کننده عواطف و درونیات این دسته از مخاطبین خود باشد. کاری که موسیقی متال یا رپ یا .... در زمان خود انجام دادند.

نتیجه گیری:
هنر در بستر زمان از یک روند دینامیکی تبعیت میکند که بستگی تام به مختصات جغرافیایی و تاریخی و جامعه شناختی و حتی سیاسی همان برهه از زمان دارد. نقاشی، موسیقی، رمان، معماری، شعر و .... زمان انقلابها، یا دوره های قابل تفکیک حکومت داری در تمدنهای مختلف همچون اروپا، بین النهرین، خاور دور، آفریقا و ... کاملا از طریق مشخصه های ویژه خود از یکدیگر تمیز داده می شوند. پرداختن به دلایل ماندگاری برخی از این آثار خود موضوع دیگری است که در این مقال نمی گنجد. برای مثال توجه به کهن الگوهای اقوام مختلف بشر در اعصار گوناگون شاید یکی از اسباب آن باشد، اما چیزی که اهمیت دارد پذیرفتن واقعیت تغییرات به عنوان لازمه حیات فرهنگ و ادب یک ملت است.

مرجع : قالب شعری ترنج؛ حیدری فخر،بهنام؛ 1399 سایت شعر ایران به نشانی www.shereiran.ir
#قالب ترنج ،
#سبک شعری ترنج ،
# کاویان هایل مقدم ،
#بهنام حیدری فخر ،
# ادبیات ،
# وزارت ارشاد ،
#هنرمدرن ،
#محفل ادبی ،
#تصنیف ،
#ترانه ،
#عروض

کاربرانی که این نوشته را خواندند
این نوشته را 176 نفر 414 بار خواندند
محمد مولوی (02 /09/ 1399)   | مسعود مدهوش (02 /09/ 1399)   | بهنام حیدری فخر (02 /09/ 1399)   | کاویان هایل مقدم (02 /09/ 1399)   | کرم عرب عامری (03 /09/ 1399)   | روزبه آریا (04 /09/ 1399)   | رویا امامی (11 /09/ 1399)   | سیمین حیدریان (02 /02/ 1400)   |

نظر 8

  • مسعود مدهوش   02 آذر 1399 13:26

    درودها استاد هایل مقدم applause applause applause applause

    عالی rose rose rose rose applause applause applause applause

    • کاویان هایل مقدم   02 آذر 1399 17:51

      بی اندازه از عنایت و پیگیری مطالب این کمینه سپاسگزارم به خصوص وقتی یک متخصص و استاد دانشگاه نظر مثبت بدهد باعث قوت قلب است که کار در حد قابل قبول بوده است.
      rose rose

  • بهنام حیدری فخر   02 آذر 1399 16:27

    درود بر شما جناب استاد هایل مقدم ادیب و شاعر فرهیخته و گرانقدر
    بسیار کامل و جامع و کارشناسانه هرآنچه لازم بود بصورت دقیق و ماهرانه
    بیان نمودید بنده بطور جد تحت تاثیر قرار گرفتم،نشر اطلاعات و شیوه ی
    معرفی کاملاً اصولی و با ذکر جزئیات مفید و کارآمد باعث بسی خرسندی است
    به قولی : ( مو لای درزش نمیرود ) مقاله ای قابل استناد و بسیار قرص و محکم
    تألیف نمودید،بنده از زحمات و لطف و تلاش شما بزرگوار بینهایت سپاسگزارم
    بمانید و بتابید بر عرصه ی شعر و هنر و ادب
    موفق و کامیاب و کامروا باشید گرامی
    applause applause applause rose rose rose

    • کاویان هایل مقدم   02 آذر 1399 17:57

      شما بسیار مرحمت می فرمایید استاد.
      وقتی تلاش یا ابتکاری آن هم در فضای فرهنگ و ادب کشور که یک کار ارزشمند ملی برای نسل حاضر و نسلهای آتی است از سوی عزیزی که دغدغه فرهنگی دارد انجام می گیرد، وظیفه تک تک ما ایرانیان است که به هر نحوی از انحاء به نشر و توسعه آن کمک کنیم. بنده هم با زبان الکن و قلم ناتوانم سعی کردم در این حوزه کوشش کنم و ران ملخی را که آن مور برگرفت، برای سلیمان شاه ببرم. البته سعی حقیر بر روشن نمودن ابعاد گوناگون این قالب بسیار جالب برای اهل فن بود که امیدوارم توفیق نسبی حاصل شده باشد.
      باز هم بابت التفات حضرتعالی کمال امتنان را دارم.
      rose rose

  • کرم عرب عامری   03 آذر 1399 12:49

    rose rose rose

  • روزبه آریا   04 آذر 1399 12:25

    درود بر شما استاد مقدم مقاله ای بسیار جامع و کامل و بینظیر را به رشته تحریر درآوردید
    applause rose

    • کاویان هایل مقدم   04 آذر 1399 13:17

      بزرگوارید ارجمند.
      در حد بضاعت اندک خود مرقومه ای عرضه داشتم. شاکرم که مقبول نظر افتاد.
      rose rose

تنها اعضا میتوانند نظر بدهند.

سریال خاتون قسمت6
سریال خاتون قسمت 6
تبلیغات فرهنگی
تو را به هیچ زبانی
بازدید ویژه
ورود به بخش اعضا

تولد اعضا