ساده ام پنداشتی باز آمد نازی کنی
با دل پاکم که سادست آمدی بازی کنی
در شگفتم کاین چنین با سن کم هم قادری
دلفریبی بشکنی پیمان سخن سازی کنی
با صدای نازخود اول بَری هوش وحواس
بعد با شیرین زبانی وه چه طنازی کنی
نیک میدانی ستمگر با چه ره مهرت چو در
وارد دل یا همان گنجینه رازی کنی
دیگر اینک حرفه ات شد در سرِ بازار و کوی
هر که را دیدی برایش عشوه غمازی کنی
این همه شر و ریا داری ندانم بی وفا
آخرِ سر با که مانی با که همسازی کنی
عشق پویا را توپس دادی نبودی لایقش
با چه حسنی عاقبت خواهی سر افرازی کنی
با سلام خدمت شاعران محفل شعر ایران
سپاس
پویا
نظر 17
-
-
-
-
نگار حسن زاده 15 اردیبهشت 1394 21:29
سلام داداش پویای عزیز
خیرمقدم عرض می کنم
خوش اومدی
بسیار عالی بود
موفق باشی
-
کرم عرب عامری 31 خرداد 1394 02:09
باغمزه ی آتش زدن
با آن لب شیرین سخن
من این همه آتش بجان
میخواستم ؟ نامهربان
سپاس پویا بعضی برای آتش گرفتن بدنیا آمدن تقصیر آتش نیست
-
پویا نبی زاده 31 خرداد 1394 13:52
سلام بر استاد نازنین و مهربان
چقدر زیبا فرمودین
بله بعضی برای آتش گرفتن جان به دنیا آمدن
چاره چیست جز تحمل کردن
سپاس
-
فاطمه اکرمی 01 امرداد 1394 07:37
سلام امدم شعرقشنکت بخوانم
خان داداش
امدم تا هم بیاموزم
مرحبا براین نوشته
صاحب شعرو غزله
این داداش زیبا نگار
سریال خاتون قسمت6
تبلیغات فرهنگی
تولد اعضا
-
شعر ایران تولدتان را صمیمانه تبریک می گوید
-
بابک وفایی
-
عبدالرشید حمیدی
-
بهزاد فروزنده
نقد 1
پویا نبی زاده 11 اردیبهشت 1394 11:53
باسلام خدمت شاعران عزیز در مصرع اول بیت اول باز آمدی نازی کنی می باشد
سپاس