به ابتدای جهان بر میگردم
و پیشاپیش اولین باران
بی هیچ چتری به استقبالت میآیم.
ازهمین پل که بگذری جهان تو آغاز میشود
آغاز یعنی پایان ،
و هر پایانی آغاز خویشتن است
چقدراین جاده ها ترا برای من معنی میکنند.
تمامی راه پر شده از نیامدن تو
و رفتن من.
من همه نرفتنهایم را دویده ام ،
وتو تمامی نیآمدنهایت را ایستاده ایی.
مثل همه تصویرهایی که فراموشمان کرده اند،
هر روز اتفاق می افتیم.
و به مرگ عادت نمیکنیم.
دنیا هم نمیداند که من اینجا چه میکنم،
تقصیر اوست که تو را هر روزمینویسد ،
و مرا پاک میکند.
جهان حوصله اش سر رفته ،
و درد حالش از من بهم میخورد.
ایستگاه آخر نزدیک است،
قطار بی مسافر در من سوت میکشد.
و من تمامی نزیستنهایم را بالا می آورم.
سوزن بان به انتظارم نشسته است.
از همین پل که بگذری جهان توآغاز میشود............
تعداد آرا : 3 | مجموع امتیاز : 5 از 5
نظر 15
سمانه تیموریان (آسمان) 10 خرداد 1394 20:45
با عرض سلام
بسیارزیبا دستمریزاد
حق یارتان
محمد اخباری 11 خرداد 1394 16:55
سلام و درود بانوی بزرگوار . سپاس از مهرتان.........
کمال حسینیان 10 خرداد 1394 22:21
درود بر جناب اخباری ، دوست عزیز و بزرگوارم
سری آخر که این شعر زیبا را در انجمن ققنوس خواندید، بغض تمام حنجره ام را گرفت و حتی برای اجرا و ادامۀ برنامه مشکل داشتم ، مخصوصاً با آن صدای روحانی تان که حکایت از سالهای درد دارد.
باز هم خواندم و باز هم خواندم و باز ...
من همه نرفتنهایم را دویده ام ،
وتو تمامی نیآمدنهایت را ایستاده ایی.
مثل همه تصویرهایی که فراموشمان کرده اند،
هر روز اتفاق می افتیم.
و به مرگ عادت نمیکنیم.
دنیا هم نمیداند که من اینجا چه میکنم،
درود بر شما و قلم هنر ریزتان
پاینده باشید
محمد اخباری 11 خرداد 1394 16:53
جناب حسینیان بزرگوار و ارجمند حقیر در کنار اساتیدی چون شما درس پس میدهم . سپاس از لطف بی پایانتان...............
کرم عرب عامری 11 خرداد 1394 00:22
جهان در ابتدای تنهاییم متولد میشود ودر تنهایی من پایان میابد
اما تو نه بدنیا میایی ونه از دنیا میروی
تکلفت راکه روشن کنی تنهایی من میشکند
درود بر ریاضیدان شعر
محمد اخباری 11 خرداد 1394 16:56
جناب عامری عزیز ممنونم از نگاه زیبایتان........
طارق خراسانی 11 خرداد 1394 06:37
من همه نرفتن هایم را
دویده ام ،
وتو تمامی نیآمدن هایت را
ایستاده ایی...
سلام و درودم بر شما
دستمریزاد
در پناه رب العالمین شاد زی
محمد اخباری 11 خرداد 1394 16:58
جناب خراسانی عزیز با سپاس از لطفتان و مهرتان.........
علی اصغر اقتداری 11 خرداد 1394 13:27
محمد اخباری 11 خرداد 1394 16:58
سپاس از لطفتان جناب اقتداری
زهرا نادری بالسین شریف آبادی 12 خرداد 1394 14:24
درود متمتع شدم ازشعربسیارزیبایتان قلمتان مخلد
سمانه تیموریان (آسمان) 12 خرداد 1394 19:36
سالی گذرد بیتو مرا روز؛ بیا
جان سوخت، تو ـ ای شعلة جانسوز! ـ بیا
لبریز شده کاسة صبرم، جانا
ای از همه غایب ای دل افروز، بیا
عیدتون مبارک استاد عزیزم
درپناه حق
علی اصغر اقتداری 13 خرداد 1394 09:44
سلام مجدد
حیفم آمد از این همه زیبایی چشم بپوشم وچیزی ننویسم
شهری به تمام معنا روسپید دارای المان های به جا وتصاویری درخور توجه
باید نشست وخواند ودقت کرد این شعرراحت الحلقوم نیست چند لایه است باید پوسته برداری کرد تا به مغز آن رسید واین یعنی شعر واقعی
ایدون باد!
دادا بیلوردی 14 خرداد 1394 00:19
درود