(از برگ پرانی آدم و حوّا تا،،،،،،،،،،واتسپ و وایبرو،،،،،،،)
( برگ نوشته ی حوّا،)
سیب بدم آدمت کنم،؟
خامی هنوز آتیش بشم دَمت کنم،؟
پشتک و بارو می زنی تو مغز من تو بدجوری،
بندتو از دل ، بکَنم رَمت کنم ،؟
خط بزنم کَمت کنم،؟
خارج از عالمت کنم،؟
طرح بریزم از رو زگار جمت کنم،؟
مرتکب عشق خودم ، مونس و محرمت کنم،؟
به جرم عاشقی پر از غمت کنم،؟
پا توی عالمت کنم،؟
(برگ نوشته ی آدم)
سیب بده آدمم کن،
خام توأم آتیش بذار دمم کن،
تو محضر عشق چشات محرم و همدمم کن،
کسل شدم خارج از این غمم کن،
پا توی عالمم کن،
اولین دعوا( حوّا)
بد کردم آدم شدی،؟
آتیش گرفتم تا که تو دم شدی،؟
در اومدی از تنهایی با حوّا همدم شدی،؟
کنار من واسه خودت آدم شدی،؟
خارج اون غم شدی،؟
(شکایت آدم به خدا،)
اون منو آدمم کرد،
ساده بودم آتیش گذاشت دمم کرد،
تو محضر عشق چشاش کشید و محرمم کرد،
خارج از این بهشت وعالمم کرد،
رسوای آدمم کرد،
بهناز علی زاده ( کیمیا) آلمان
با درود بر دوستان و اساتید محترم جناب استاد دادا زحمت بکشند اگر اصلاح لازم داشت تشکر می کنم،
تعداد آرا : 3 | مجموع امتیاز : 5 از 5
نظر 17
زهرا نادری بالسین شریف آبادی 20 خرداد 1394 13:19
به به بسیارلذت بردم قلمتان جاوید
بهناز علیزاده 20 خرداد 1394 16:18
درود بانو زهرا عزیز ممنونم از مهرحضورتان مانا باشید
منوچهر منوچهری(بیدل) 20 خرداد 1394 14:25
سلام به دختر نازنینم درود بر احساس زیبای شما دلفریب و دل انگیز همیشه زیبا قلم میزنی
سوگند به دلهای شکسته ....سوگند به خون جگرم....سوگند بر اشک یتیمان ....سوگند به شیر مادرم.....که عشق تو از دل حزینم هرگز هرگز نرود
که مهرت از سینه غمینم هرگز هر گز نرود.....تو بلای منی تو دوای منی به تو ارش کبریا سوگند.....که به مذهب عشق تو خدای منی ..به خداوندی
خدا سوگند...خون بگرید الهی هرشب آنکه مارا زهم جدا کرد...شمع عمرش بسوزد هرشب که وجود مرا فنا کرد
دلش از غصه خون شود جانش به لب آید غمش فزون گردد...آنکه قلب بلا کشم را به وجود تو مبتلا کرد
شمع جانسوز عاشقانه منم ..نغمه پرداز شاعرانه منم ...با غمی عاشقانه میمیرم...با غمی جاودانه میمیرم.....دخترم این ترانه ائی که قول داده بودم
منوچهر منوچهری(بیدل) 20 خرداد 1394 14:27
خواننده این ترانه علی نظری یکی از دوستان قدیمی من است تا چند وقت پیش خبرش را از آمریکا داشتم
منوچهر منوچهری(بیدل) 20 خرداد 1394 14:34
دخترم منو ببخش این ترانرو اشتباهی برای شما نوشتم چون خانم سوگند درخواست کرده بود باز نمو ببخش اگر دوست داشتید که چه بهتر
بهناز علیزاده 20 خرداد 1394 16:22
; ;
بهناز علیزاده 20 خرداد 1394 16:21
درود بر شما جناب بیدل گرانقدر پدر مهربان از شعری که اتفاقی به من هدیه کردید ممنونم و خیلی خوشحال شدم، بعد که دیدم برای من نیست،
خوشحالم قدم رنجه فرمودید بر صفحه من آمدید شعر شما را به هرطریقی و به هر کسی که باشد دوست دارم
جاودان و
نویسا مانید چون ترانه های ماندگارتان،
نگار حسن زاده 20 خرداد 1394 14:53
سلام بانو کیمیا
یکی از برترین اشعاری بود که نظرمو به خودش جلب کرد
بسیار عالی بود
موفق باشید
بهناز علیزاده 20 خرداد 1394 16:30
از محبتت مهربان نگار عزیزم ممنونم خوشحال شدم از بابت پسندت نازنینم،
مهرت روز افزون پاینده باشی،
دادا بیلوردی 20 خرداد 1394 19:37
درود بانو
از زلال طنز آلودتان محظوظ گشتم
بهناز علیزاده 20 خرداد 1394 19:44
سلام استاد گرامی ممنونم از حضورتان ،
حسین دلجویی 20 خرداد 1394 21:17
ببخشید ک تاخیر واق شد و ب عنوان مهمان ثبت و قلمداد شدم..
بعد تو گردیده ام هر شب اسیر کوچه ها
همچو مجنون بهر لیلی در کویر کوچه ها
.
هر شبم باید حساب چشم هایت پس دهم
در سکوت خاطرات سخت گیر کوچه ها
.
رفته ای دارم که از پژواک گیسویت هنوز
قـصه ها مانده ست نزد بادگیر کوچه ها
.
رفته است و میرود این اشک شاید گل کند
روزگاری در ضمیر آبــگیر کوچه ها
.
یاد دارم روزگارانی که در مــیعاد دل
هم امیر عشق بودم ، هم امیر کوچه ها
.
یاد دارم یکشبی در خلوت و مهتاب وشعر
دلخوشی تفسیر می شد در نفیر کوچه ها
.
شیخ صنعانم که زیر چشم ترسایش شدم
فانی ی یک باره ی تقدیر تیر کوچه ها
.
عاقـبت یک روز می آید که تزیین میکند
یاس ها در گیسوان دلپذیر کـوچه ها
.
مولوی وارم که عمری درمدار شمس خویش
چون نسیم آواره گشتم در مسیر کوچه ها
حسین دلجووو
بهناز علیزاده 21 خرداد 1394 10:40
درود بر شما و قلمتان همیشه افراشته و غزلهای زیبایتان جاودانه جناب دلجویی
گرانقدر،
کرم عرب عامری 20 خرداد 1394 23:47
سلام خانم یه چیزی میگیدها یه عده هممیرن دنبال فرمول ببینن این نوشته ی شما با اون فرمول میخونه یانه
تراوش احساسی آدما درست مثل امضاشونه نمیشه امضای کسی رو عوض کرد اما میشه به امضا نگاه نکرد من ابتدا به معنی شما توجه کردم درسته خانمها مردارو بوجود میارن بزرگ میکنن بهش عشق میاموزن وحتی وقتی مردا بیرون در مقابل رقبا کم میارن بعبارتی عرضه ی مبارزه ندارن میان عقدشون رو روی اون خالی میکنن/ بزبان ترانه ای خاص بود /فقط اگر میخواهید امکان سنجی ترانه ای رو بدونید یا باید آهنگ قاعده ی موسیقی را مراعات کند یا موسیقی دان ماهری باشه که بتونه چنین ترانه ای رو آهنگسازی کنه/این مسئله رو آقای محسن نامجو بهتر میدونه
بهناز علیزاده 21 خرداد 1394 10:42
درود وسپاس از حضورتان جناب عامری ارجمند،آموختم
علی معصومی 11 اردیبهشت 1399 23:45
درود بر شما ارجمند
☆☆☆☆☆