3 Stars

آه... خیلی زود وقتم ، دیر شد

ارسال شده در تاریخ : 17 مهر 1394 | شماره ثبت : H941428

...

خاطرات کودکی یادش بخیر
حس و حال کوچکی یادش بخیر
/
کاشکی یکروز کودک میشدیم
در هوای بادبادک می شدیم
/
فارغ از این و غم آن می شدیم
راهی راه دبستان می شدیم
/
گاه گاهی در هوای کودکی
می روم با اسب های چوبکی
/
لوح آویزان به دیوار کلاس
مرد و اسب و سنگ وآب و سیب و داس
/
داستان گربه و آن بند رخت
بچه ها و توپ بالای درخت
/
زیر باران تا چو گل وا میشدیم
راهی تصمیم کبری می شدیم
/
نیمرو با نان گرم گندم است
مهربانی های کوکب خانم است
/
پترس آنشب عالمی احساس داشت
قطره قطره جان مردم پاس داشت
/
ریزعلی تا سوت کوهستان شنید
آتشی در تار و پود خود کشید
/
تا که سرمایی رفیق راه بود
دست هامان میهمان آه بود
/
در مصاف سنگهای سخت و تفت
چشمه راه خویش پیدا کرد و رفت
/
گفت موسی با شبان بی گفتگو *
هرچه میخواهد دل تنگت بگو *
/
دفتر صد برگ کاهی داشتیم
عکس حوض آب و ماهی داشتیم
/
سال سوم ، شعر باران داشتیم
توی جنگل های گیلان داشتیم
/
گردش یک روز دیرین دیده ایم
دسته گل هایی زگلچین چیده ایم
/
راستی آن دفتر کاهی کجاست؟
عکس حوض آبِ پُرماهی کجاست؟
/
خاطرات خیس بارانم چه شد ؟
پونه های بر جویبارانم چه شد ؟
/
باز آیا ریزعلی ها مانده اند ؟
درحوادث جامه از تن کنده اند ؟
/
راستی آن مرد در باران کجاست؟
مهربانِ خسته ی مهمان کجاست؟
/
راستی آن خاطرات ، جان فزا
تا هنوزم مانده در ذهن شما ؟
/
یاد داری شعر زیبای بــهار ؟
یا داری چشمه در آن کوهسار؟
/
چشمه از کوشش،به دریائی رسید
چشمه ی جان تو هم جائی رسید؟
/
قصه کبری به یادت مانده است؟
راستی او داستانش خوانده است؟
/
ریزعلی جان تری در برده است؟
یا که از نامردمی وا خورده است ؟
/
خاله کوکب عشق می کارد هنوز ؟
حاضری در سفره اش دارد هنوز ؟
/
گرچه مهمانش کمی ناخوانده بود
نیمروئی در بساطش مانده بود ؟
/
راستی دارا که دارا بود ، هست ؟
یا که در کنج پریشانی ، نشست
/
می تواند یادی از ما هم کند ؟
میرسد پرسی ز سارا هم کند ؟
/
آن نگاه دل گشا دارد هنوز ؟
مهر خاک آریـا دارد هنوز ؟
/
خاطرات کودکی یادش بخیر
حس و حال کوچکی یادش بخیر
/
کودکی هامان شمیم یاس داشت
آسمان هایش گل الماس داشت
/
راستی آن مرد در باران ،چه شد؟
مهربان خسته ی مهمان ، چه شد؟
/
کاش می شد باز مردی میرسید
مرحم شب های دردی میرسید
/
آن معلم خاطر و یادش ، بخیر
خاطر شیرین و فرهادش ، بخیر
/
حرمتش، نامش ، تقلایش ، بخیر
بخش بخش،آب و بابایش ،بخیر
/
هر کجا هستند،هستی نوششان
شادکامی ، گرمی، آغوش شان
/
یاد آن آموزگاران ، یاد باد
خاطر آن مهربانان ، شاد باد
/
حرمت استاد را در روزگار
حیف یاد من نداد ، آموزگار
/
باز از دل می کنم یاد شما
یاد قلب ساده و شاد شما
/
باز باید یاد یکدیگر کنیم
تا به یادی شاد یکدیگر کنیم
/
آه... خیلی زود وقتم ، دیر شد
کودک امید هایم پـــــیر شد
/
شادتان میخواهم و شادم کنید *
در دبســتان دلــم ، یادم کنید

حسین دلجووو

تقدیم به آموزگاران و شاعران والاتبار
که بنوعی رسالت آموزگاری دارند..

بقول نظامی...

پیش و پسی بست صف کبریا
پس شعرا آمد و پیش انبیا...

یا حق....

شاعر از شما تقاضای نقد دارد

تعداد آرا : 1 | مجموع امتیاز : 5 از 5
ارسال ایمیل
کاربرانی که این شعر را خواندند
این شعر را 286 نفر 489 بار خواندند
طارق خراسانی (17 /07/ 1394)   | حسین دلجویی (18 /07/ 1394)   | زهرا نادری بالسین شریف آبادی (18 /07/ 1394)   | علی روح افزا (18 /07/ 1394)   | سلبی ناز رستمی (18 /07/ 1394)   | مسعود احمدی (18 /07/ 1394)   | طلعت خیاط پیشه (18 /07/ 1394)   | احمد البرز (18 /07/ 1394)   | مجتبی جلالتی (17 /01/ 1399)   | علی معصومی (11 /02/ 1399)   |

رای برای این شعر
تعداد آرا :8


نقد 2

  • طارق خراسانی   17 مهر 1394 19:40

    با سلام و درود بی حد

    مثنوی فاخری ست
    دلمریزاد استاد


    اما این بیت نظامی را نمی دانم چگونه معنی می کنید؟
    پیش و پسی بست صف کبریا
    پس شعرا آمد و پیش انبیا...
    پس در اینجا یعنی پیشتر ... و پیش یعنی جلو ...
    معنی تحت الفظی آن می شود اول شعرا آمده اند و بعد پیامبران تا نظر استاد چه باشد؟


    در پناه خدا


    rose rose rose

    • حسین دلجویی   18 مهر 1394 01:31

      درود استاد والاتبار و ارجمندم..
      سپاس از حضور مهر آیین و خورشید سانتان..

      خیر بزرگوار...

      پیش و پسی بست صف کبریا

      خداوند برای در آفرینش مخلوقاتش تقدم و تاخری قائل گردیده و قرار دادند...

      پس شعرا آمد و پیش انبیا.....

      ابتدا انبیا را فرستادند و پس آنگه شعرا را خلقت نمودند
      یا به دیگر تعبیری ، شعرا از پیروان و ادامه دهندگان طریقت پیامبرانند و بعد از پیامبران بنا بر حسب وظیفه رسالت ارشاد جامعه و اطلاع رسانی قشر مردم با آنهاست...

      حالا شده مصداق بیت خواجه که...

      جمعی شکسته خوانند ، قومی نشسته دانند
      چون نیست خواجه حافظ معذور دار ما را..


      یا مصداق تعابیر مختلف و متنوعی که از این بیت میشود

      دلا خو کم به «تن »هایی که از « تنها» بلا خیزد

      و یا

      دلا خو کن به «تنهای» یی که از «تن» ها بلا خیزد...

      وای نازنین استاد دلم
      معنی و مراد و منظور حضرت نظامی کاملا مشهود و اظهر الشمس است
      و جز اینکه شعرا از پیروان و وامداران رسالت پیامبرانند و بعد از ایشان وارث آگاهی بخشی را دارند ،،تعبیر دیگر و جور دیگری قرین به صحت نیست

      یا حق ، برادر بزرگوارم


      و الخ.....

      سپاس از کلاس درستان استادم...

      rose rose rose rose rose rose
      love struck love struck love struck love struck love struck love struck love struck
      applause applause applause applause applause applause

      بر سر کوی تو عمری به تماشا ماندیم
      پای هر بیت غزل بیکس و تنها ماندیم
      /
      تا نجویند رقیبان ز دلم بوی تو را
      سر بازار تو پیوسته به حاشا ماندیم
      /
      دل شیدایی ما تشنه ی دیدار تو بود
      سالیانیست که با این دل شیدا ماندیم
      /
      آنچنان سوخته دل ترک سر و جان کردیم
      که در این مهلکه از سینه خود جا ماندیم
      /
      طشت رسوایی ما بود که از بام افتاد
      نرسیدیم به گرد تو و رسوا ماندیم
      /
      رهرو عشق تو بودیم وبه سودای وصال
      از همه بود و نبود دل خود وا ماندیم
      /
      همه شب اشک به دامان ز غم هجر تو باز
      به امید سحری تا شب فردا ماندیم
      /
      رفت حاجی به طواف حرم و باز آمد
      ما به قربان تو رفتیم و همانجا ماندیم *

      حسین دلجووو

نظر 5

  • زهرا نادری بالسین شریف آبادی   18 مهر 1394 10:52

    سلامها لذتی که از مثنوی زیبایتان بردم قابل وصف نیست هر مصرعش شوق انگیز وتداعی گر گذشته های
    دست نیافتنی بودقلمتان مخلد
    applause applause applause rose rose rose

  • سلبی ناز رستمی   18 مهر 1394 17:06

    درود
    استاد
    یادش بخیر ...
    هرچه بگوییم باز یادش بخیر...
    لذتی فراچنگ !

  • مسعود احمدی   18 مهر 1394 17:17

    خاطرات کودکی یادش بخیر
    حس و حال کوچکی یادش بخیر
    /
    کودکی هامان شمیم یاس داشت
    آسمان هایش گل الماس داشت

    سلام استاد دلجویی .
    خوشحالم که شما را در این سایت یافتم و می توانم شعرهایتان را دنبال کنم. خیلی ارادتمندم استاد نازنینم

  • احمد البرز   18 مهر 1394 21:35

    سلام
    روزگار درد ها طی میشود
    میرسد آن مرد با اسبی ز راه
    دست مریزاد rose

  • علی معصومی   11 اردیبهشت 1399 22:25

    درود بر شما ارجمند
    ☆☆☆☆☆
    rose rose rose

تنها اعضا میتوانند نظر بدهند.

سریال خاتون قسمت6
سریال خاتون قسمت 6
تبلیغات فرهنگی
تو را به هیچ زبانی
بازدید ویژه
ورود به بخش اعضا

تولد اعضا