...
سلام ای آشنا
ای مرد،
ای والاترین باور
سلام ای سید اهل ولا ،
ای عشق،ای اولاد پیغنبر....
سلامی از فراز نور دل،
اوج دماوندم...
سلامی از دیار دلخوشی های قدیمم ،
شهر میمندم..
سلامی از بهار دوستی از عطر بابونه
سلامی از سپید نسترن
از عطر پیوندم
سلامی از شمیم دلکش
سرشار لبخندم
ولی امروز سید عشق مانده،
دلخوشی رفته
چراغ خانه در سوسوی بادی سرد میلرزد...
و ابر سینه میبارد
و ماهم پشت ابری تیره دل
خفته ست...
و چشمم پشت دستانم
فراز آسمان پوید....
چنان آرش شدم سید...
هم او که مرز توران را
هزاران بار آن سو تر رقم میزد
هم او که مهر میهن را
به جان خود قلم میزد
هم او وسعت مهرش
همه محدود دل ها بود
و غم را با دل تنگ آشنا کردم
ولی او یک هدف،
یک تیر درمقیاس عشق انداخت!!!
و جانش در همان یک تیر
اهدای مرامش کرد
و عشق ملتی نیکو بنامش کرد
همان که
«در تناور ساق گردویی فرو دیدند» *
***
هوای سینه ام ابریست،
سید
آسمانم تنگ رگبارست
** *
ولی آرش به تک تیری
و من امروز با یک جفت تیرتیز
دینم را ادا کردم...
و اینک درد را
با این دل تنگ آشنا کردم
من از کنج دلم ،
یک جفت تیر خود رها کردم
امیدم حرمتم را
در ره عشقم فدا کردم
یکی در خطه ی زیبا...
هوای نیک شهر آمد
همانجایی که رستم رزم می پاشید
و سهرابش بخون آلود...
****
یکی هم در کویر عشق ایرانم
همانا گوشه ی گرم کویر عشق کرمانم...
همانجایی که میدانی
همانجایی که میدانم
کنون ابری و تنهایم...
===
فدای همتت مومن
که باران زلال
برکت و عشقی..
فرشته میزند بوسه به دستان توانایی
گره چون از فراز سینه های تنگ بگشاید...
نسیم عشق در جانت
خدای عشق مهمانت
همیشه دولت و هستی
به نامت سکه پردازد
****
هوای سینه ام ابریست،
سید....
آسمانم تنگ رگبار است...
** *
دعایت میکنم در انتها
چون نیک میدانم ،
دعایم را خدا سوی شما آرد
و دیگر احتیاجش تیر و پیکان نیست
و میدانم که میدانی
خلاصه حالتان خوب و
وجودت پر توان سید
و عمر و عزت و دولت
برایت جاودان سید
خداحافظ...
خداحافظ...
خدا حامی کردارت
خدای دل ،نگهدارت
حسین دلجووو
نامه ای در قالب نوپردازی منظوم به استادم سید علی منصوریان ،
در مورد خدمت همزمان فرزندانم ،
سعید و مجید عزیز به خطه ی
بلوچستان و کرمان....
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 5 از 5
نظر 8
علیرضا خسروی 15 آذر 1394 23:25
درود بر شما استاد گرامی
زیباست
طارق خراسانی 16 آذر 1394 03:43
سلام ای گوهر شعر و ادب
دلجوی یکتایم
قسم بر عشق
به چشمانِ گل آوازت
ندیدم کوچه باغی را
زِ یادِت
باز نسرین
بی خبر سازد...
به بوی دیدن رویت
بهارانی که در راهند...
خداوند سایه ی مهر شما دوست گرامی و شاعر بزرگ را از سر ما کم نکند
از شعر زیبایت لذت بردم
در پناه خدا..........................................................................................................
علیرضا امیرخیزی 16 آذر 1394 11:03
سلام استاد
سلامی از سپید نسترن
از عطر پیوندم
سلامی از شمیم دلکش
سرشار لبخندم
بهب ه ! خوشحالم که سعادتی شد که الان اینجا باشم و این شعر قشنگ را بخوانم و برسم به سلامی استادم به استاد دیگرم .
مبارک جناب منصوریان عزیز باشد این شعر زیبا .
و درود بر شما
کرم عرب عامری 16 آذر 1394 11:11
هر جا عشق
آنجا حسرت
آنجا تنهایی
آنجا درد
اما جشنی همیشه ،از نبودن غیر
درود بر استاد جان
سمانه تیموریان (آسمان) 16 آذر 1394 14:03
سلام و عرض ارادت
واقعا بینظیرند اشعارتون استاد عزیزم
نیلوفر مسیح 19 آذر 1394 17:37
هوای سینه ام ابریست....
درود ها استاد عزیز..
فاطمه گودرزی 11 اردیبهشت 1399 19:13
علی معصومی 11 اردیبهشت 1399 22:16
درود بر شما ارجمند
☆☆☆☆☆