- شاعران
- قاسم افرند
- دفتر شعر سه پایه
- شعر معما | قاسم افرند | شعر ایران
قاسم افرند
آخرین اشعار
دفاتر شعر
آخرین نوشته ها
معرفی کنید
-
لینک به آخرین اشعار :
لینک به دفاتر شعر:
لینک به پروفایل :
پربازدیدترین اشعار
معما
شاید شبیه قایقی در دست طوفانم
وقتی که از موج نفسهایت گریزانم
کاهم ولی عمری لباس کوه پوشیدم
بیدم ولی پشت نقاب سرو پنهانم
چون طعمه ای که فکر صید قلب صیاد است
خود را اسیر دام دامان تو می دانم
در اولین لشگر کشی سمت تو، فهمیدم
تو پادشاه جنگلی ،من شاه گلدانم
با انتخابی ساده حل کن این معما را
شیرینی لبخند یا شیرینی جانم؟
کاربرانی که این شعر را خواندند
اصغر چرمی (27 /03/ 1394) | طارق خراسانی (27 /03/ 1394) | زهرا نادری بالسین شریف آبادی (27 /03/ 1394) | قاسم افرند (27 /03/ 1394) | روح الله اصغرپور (27 /03/ 1394) | حسین دلجویی (27 /03/ 1394) | کمال حسینیان (27 /03/ 1394) | محمد دهقانی هلان (27 /03/ 1394) | نگار حسن زاده (29 /03/ 1394) | احمد البرز (03 /04/ 1394) | محمد مولوی (17 /04/ 1399) |
رای برای این شعر
نظر 13
-
اصغر چرمی 27 خرداد 1394 09:23
سلام و درود
با انتخابی ساده حل کن این معما را
شیرینی لبخند یا شیرینی جانم؟-
قاسم افرند 27 خرداد 1394 13:44
سلام بر جناب چرمی گرامی
ممنون از مهمان نوازی وسپاس از اینکه وقت گرانبهاتون رو صرف این دلنوشته های پر ایراد کردید
شاد باشید و شاعر
-
-
-
قاسم افرند 27 خرداد 1394 13:46
سلام بر حضرت خراسانی بزرگوار
ممنون از محبتتون وسپاس از نظر ارزشمندی که بی شک باعث دلگرمی این شاگرد کوچک شده
سالم و باشید و سرزنده
-
-
زهرا نادری بالسین شریف آبادی 27 خرداد 1394 12:49
چون طعمه ای که فکر صید قلب صیاد است
خود را اسیر دام دامان تو می دانم
در اولین لشگر کشی سمت تو، فهمیدم
تو پادشاه جنگلی ،من شاه گلدانم
با انتخابی ساده حل کن این معما را
شیرینی لبخند یا شیرینی جانم؟
بسیارزیبا وعمیق لذت بردم
-
قاسم افرند 27 خرداد 1394 13:48
سرکار خانم نادری گرامی
ممنون از حضور ارزشمندتون و سپاس از اینکه با حضورتون به این دلنوشته اعتبار بخشیدید
شاد باشید و شاعر
-
-
-
قاسم افرند 27 خرداد 1394 22:37
باسلام خدمت جناب اصغر پور گرامی
سپاس از حضور ارزشمند
شاد باشید و شاعر
-
-
کمال حسینیان 27 خرداد 1394 21:04
سلام و درود بر جناب افرند عزیز
خیر مقدم و حُسن منظر داداش
شعر زیبایتان ارزش بارها خواندن را دارد، شیوا و زیبا و دلنشین و روان
ممنونم که مرا هم شریک لذت خوانش این ناب سروده کردید
پاینده باشید
-
قاسم افرند 27 خرداد 1394 22:44
با سلام خدمت حضرت حسینیان گرامی
بی شک نظر پر از محبت شما از دلنوشته پر از ایراد بنده بیشتر ارزش خواندن دارد
که از آن باید درس بزرگ فروتنی را آموخت
شاد باشید و شاعر
-
-
نگار حسن زاده 29 خرداد 1394 12:43
در اولین لشگر کشی سمت تو، فهمیدم
تو پادشاه جنگلی ،من شاه گلدانم
درود بر شما و قلم هنرمندتون
لذت بردم
موفق و سربلند باشید
-
قاسم افرند 29 خرداد 1394 14:52
سرکار خانم حسن زاده گرامی
ممنون از حضور ارزشمندتون
سپاس از نظرات دلگرم کنندتون
شاد باشید و شاعر
-
بازدید ویژه
تولد اعضا
-
شعر ایران تولدتان را صمیمانه تبریک می گوید
-
محمد جوکار
در01 /02/ 1341 -
فاطمه لشکری "راحیل کرمانی"
در01 /02/ 1394 -
نرگس دوست
در01 /02/ 1394 -
خدیجه زینالی
در01 /02/ 1394 -
mohammad hoseinzade
در01 /02/ 1394 -
علی میرزایی
در01 /02/ 1394 -
نورعلی احمدی فالحی(مدرس)
در01 /02/ 1394 -
حبیب نیکبخت
در01 /02/ 1362 -
حسین نوریان
در01 /02/ 1349 -
حسین حاجی آقا
در01 /02/ 1395 -
فاطمه زهرا کمانکش
در01 /02/ 1382 -
سمیرا رجب زاده
در01 /02/ 1399 -
حیدر حیدری راد
در01 /02/ 1399 -
بهزاد فروزنده جونقانی
در01 /02/ 1354 -
امین آزادبخت
در01 /02/ 1366 -
مهدی فصیحی رامندی
در01 /02/ 1401 -
شهناز عیدی وندی
در01 /02/ 1358 -
علی مزارعی
در01 /02/ 1342 -
mah mi
در01 /02/ 1358
نقد 2
حسین دلجویی 27 خرداد 1394 18:50
درود جناب افرند گرانمهرم
در مهمانی دلنواز سرشک ناب اندیشه و رقص چشم نواز قلمتان سهیم غزلی به غایت شیرین بودم..
تو پادشاه جنگلی ،من شاه گلدانم
ذهنیتتان شاعرانه ست اما تعبیر عینی این مصرع را نگرفتم و احساس میکنم کمکی به زیبایی غزلتان نکرده ست
به امید جاودانه ها و زیبا ترین هاتان..
آن شب که چشـم آشنایش حرف میزد
ساکت نشست و چشم هایش حرف میزد
/
یک جمـله ای هم داشت اما در گلویش
بغضی گرانباری به جایش حـرف میزد
/
صد بار شعرش خواند اما کـاش یکبار
در ابتــدا از انتهـایش حرف می زد
/
از پشت عینک موج می زد اشک هایی
تا شرم چشمش با رضایش حرف می زد
/
کم کم دلــم بستم به اندام ضریحش
وقتی صمیمی با خدایش حــرف میزد
/
تا کفتران هم چشـــم از پرواز بستند
وقتی که او از ماجرایش حــرف میزد
/
در انتها صد دوستت دارم فرستاد
اما تبسم ها به جایش حـــرف میزند
/
دیدم به دنیـای دخیلش غربت خویش
آن شب که چشم آشنایش حرف میزد
حسین دلجووو
قاسم افرند 27 خرداد 1394 22:48
سلام و درود بی پایان خدمت حضرت دلجویی بزرگوار
ممنون از مهمانوازی شما و سپاس از محبتی که بزرگوارانه شامل حال این شاگرد کوچک کردید
آنچه که فرمودید بی شک از ضعف اندیشه و قلم بنده بوده که شما استادانه گوشزد کردید تا بنده در دستور کار خویش قراردهم
غزل بسیار دلنشینتان اعتبار این دلنوشته بی اعتبار شد
شاد باشید و شاعر