غم مخور

ارسال شده در تاریخ : 04 شهریور 1394 | شماره ثبت : H941105

غم مخور
عمر هجران می رسد روزی به پایان غم مخور
چون بهار آید پس از فصل زمستان غم مخور
نیست گردد خاک و آتش در ملاکِ برتری
نزد آدم سجده خواهد کرد شیطان غم مخور
زندگی یکسان نمی ماند ، پس از چندی محاق
می شود ماهِ کمان ابرو نمایان، غم مخور
برکۀ دل گر چه خشکید از نیازِ آرزو
چون یقین دارم که بارد ابر باران غم مخور
گر چه مرگ ظاهر است امروز درد زندگی
آنکه دندان داده حتما می دهد نان غم مخور
راجی 1392

روح الله اصغرپور از دفتر : رویای پنجره 05 شهریور 1394 26نظر

غزل عمومی عمومی

تعداد آرا : 4 | مجموع امتیاز : 5 از 5

کاربرانی که این شعر را خواندند

نقطه نظرات

تعداد نظرات: 24 ارسال نظر جدید

نظر 24

کمال حسینیان 06 شهریور 1394 00:07

درود بر راجی عزیز
همیشه ناب می سرایید
پاینده باشید

برکۀ دل گر چه خشکید از نیازِ آرزو
چون یقین دارم که بارد ابر باران غم مخور
گر چه مرگ ظاهر است امروز درد زندگی
آنکه دندان داده حتما می دهد نان غم مخور
- روح الله اصغرپور 06 شهریور 1394 12:26
  
  سلام استاد عزیز وجودتان همیشه مایه دلگرمی است.
  ممنون که آمدین.
سمانه تیموریان (آسمان) 06 شهریور 1394 00:51

گر چه مرگ ظاهر است امروز درد زندگی
آنکه دندان داده حتما می دهد نان غم مخور

سلام
واقعا زیبا و پرمعناست سروده تان
در پناه حق
- روح الله اصغرپور 06 شهریور 1394 12:27
  
  سلام و درود
  ممنون از حضور پر مهرتان
  مانا باشید.
بهناز علیزاده 06 شهریور 1394 01:43

درود بر شما جناب اصغرپور همیشه عالیست
- روح الله اصغرپور 06 شهریور 1394 12:27
  
  ممنون بانو علیزاده از حضورتان
طارق خراسانی 06 شهریور 1394 01:45

سلام و درود بر جناب اصغرزاده ی عزیز

استقبال زیبایی از غم مخور حضرت حافظ کرده اید...
البته جناب حافظ هم غم مخورش را از شمس الدین محمد صاحب دیوان جوینی اقتباس می کند..

غزل معروف حافظ با مطلع:

یوسف گم گشته باز آید به کنعان غم مخور
کلبه احزان شود روزی گلستان غم مخور
..
همان طور که گفته‌اند (رک. حافظ نامه، ج 2، ص 826)، این غزل استقبالی است از غزل شمس الدین محمد صاحب دیوان جوینی وزیر مقتول ایلخانان مغول (متوفی 683 ق). غزل حافظ علاوه بر آنکه وامدار ردیف ابتکاری غزل جوینی است، متأثر از حال و هوای کلی آن غزل هم هست. مضمون کلی غزل، چیزی نیست جز مضمون مثل معروف: «در نومیدی بسی امید است». حافظ یکی از مصراعهای غزل جوینی را به‌عینه تضمین کرده و حداقل در دو مصراع دیگر نیز از او متأثر بوده است.
شکل کامل غزل شمس الدین جوینی را با اتکا به مجموعه «انیس الوحدة و جلیس الخلوة» سید محمود گلستانه که در نیمه نخست سده هشتم فراهم آمده است، باز می‌نویسم:
کلبه احزان شود روزی گلستان غم مخور
بشکفد گلهای وصل از خار هجران غم مخور
گر چو گردون از بد دوران او سرگشته‌ای
آید این سرگشتگی روزی به پایان غم مخور
در خم چوگان او چون گوی سرگردان مباش
هست هم در حال ایزد حال گردان غم مخور
هر غمی را شادیی در پی بود، دل شاد دار
هیچ دردی نیست کو را نیست درمان غم مخور
آیت «لا تقنطوا من رحمة الله» یاد کن
هست «لا تقنط» امیدی بس فراوان غم مخور
گر به‌تاریکی فتادی همچو اسکندر مترس
روشنی یابی چو خضر از آب حیوان غم مخور
بی سحر هرگز نمانَد شام، بی صبری مکن
هرچه دشوارست روزی گردد آسان غم مخور
تیره گردد روز خصم از یارب شبهای تو
تیر یارب بگذرد از سنگ و سندان، غم مخور.
..
این غزل را جمعی دیگر از شاعران قرن هشتم نیز استقبال کرده‌اند:
بر دمد صبح وصال از مطلع جان، غم مخور
وین شب سودا رسد روزی به پایان غم مخور
(سلمان ساوجی)
..
ای دل پر درد! بر امید درمان غم مخور
در رسد تشریف روز وصل جانان غم مخور
(جهان ملک خاتون) این جهان ملک خاتون همان شاخه نبات معروف حضرت حافظ است که تخلص وی "جهان " بوده
..
تکیه کن بر فضل حق ای دل ز هجران غم مخور
وصل یار آید شوی زآن خرّم ای جان غم مخور
(عمادالدین نسیمی)

دستمریزاد

در پناه خدا همیشه این چنین زیبا بسرایی
- روح الله اصغرپور 06 شهریور 1394 12:31
  
  سلام و درود
  وقتی استاد شجریان غزل حافظ را در آلبوم مرغ خوشخوان اجرا کرد.
  حس کردم برای اولین بار این غزل را میشنوم.یعنی آنقدر این شعر زیبا و مدرن است که هر چقدر در این باره نوشته شود جا دارد.
  ممنون از مطالبی که زحمت کشیدین و گذاشتین، بسیار استفاده کردم.
  ممنون از حضور پر مهرتان.
زهرا نادری بالسین شریف آبادی 06 شهریور 1394 02:23

درودبرحافظ عصر جدید غوغا کردید به به واقعن لذت بردم مانا باشید
- روح الله اصغرپور 06 شهریور 1394 12:31
  
  سلام ممنون خانم نادری از حضور همیشگی تان
  مانا باشید.
منوچهر منوچهری(بیدل) 06 شهریور 1394 12:25

جناب اصقزر پور عزیزم اشعارت بسیار زیباست دیر به دیر می آیم ولی اشعار شمارا میخوانم ممنونم بسیار زیباست
- روح الله اصغرپور 06 شهریور 1394 12:33
  
  درود استاد عزیزم همیشه لطفتان شامل حال بنده بوده.
  ممنون از حضور پر مهر همیشگی تان.
دادا بیلوردی 06 شهریور 1394 17:01

درود بر جناب اصغر پور
زیبا سروده اید
احسنت.
.
جهت اطلاع به خدمت شریفتان:
بنده کتاب شعر مربوط به زلزله ی ارسباران را از کتابفروشی های تبریز پیدا نکردم.
گویا اصلاً چنین کتابی به کتابفروشی های تبریز نیامده است
اگر کتابفروشی خاصی را در تبریز سراغ دارید که آن کتاب در آنجا موجود است خبرم فرمایید. متشکرم.
روح الله اصغرپور 06 شهریور 1394 17:11

سلام و درود
چشم من از آقای دوستی می پرسم و بهتون خبر میدم.
کریم لقمانی سروستانی 06 شهریور 1394 19:30

سلام جناب اصغرپورگرانقدر
درودها برشما
بسیار زیبا .ناب وقابل تامل
لذت بردم شادزی
روح الله اصغرپور 06 شهریور 1394 20:06

سلام و درود استاد عزیز
ممنون که اشعار بنده حقیر را قابل دونستید.

مانا باشید.
سلبی ناز رستمی 07 شهریور 1394 11:31

درود
فقط سکوت می کنم.
- روح الله اصغرپور 07 شهریور 1394 12:51
  
  سلام بانو ممنون از حضورتان.
سلیمان حسنی 08 شهریور 1394 14:27

سلام دوست گرامی:یزدان بخشنده پناهتان باد
- روح الله اصغرپور 09 شهریور 1394 10:32
  
  سلام استاد عزیز بابت حضورتان.
الهه دهقان 09 شهریور 1394 08:32

بسیارزیبا
درودبه شما
- روح الله اصغرپور 09 شهریور 1394 10:32
  
  سلام بانو ممنون بابت حضورتان.
نگار حسن زاده 09 شهریور 1394 23:46

سلام و عرض ادب

درود بر شما

بسیار زیبا بود
فاطمه اکرمی 10 شهریور 1394 17:51

سلام بزرگوار زیبا نگار
درود

الهی باغم هرگز نباشید اشنا
الهی دلتان گرم محبت خدا
الهی لحظه هاتان پراز مهرخدا
شعرنابتان بماند بریادها
لبتون پرخنده
دلتون شادی پاینده
زیبا بود شعرتان
می خوانم تابیاموزم مهرنگار
زیبا دلنشین
تاهست هستی افرین غمی نداریم

ممنونم که دلنوشته هایم رامیخوانید

مقدمتان گلباران
کرم عرب عامری 16 شهریور 1394 14:04

سلام فرزند حافظ میفهمم
همینطورست اینرا دیکتاتورها و آدمهای احمق نمیفهمند اونهم اشکالی نداره بگذار در فسق و فجورشان سرگرم باشند

درود بر شما گرامی