عشق یعنی غریبه ای مجعول
حاصل ازدواج فامیلی است
عشق در برزخی پر از اتش
رقص سامبا به سبک برزیلی است
عشق یعنی توهم یک نسل
صبح را در سلام بوئیدن
عشق یعنی که قسمت خود را
دست در دست دیگری دیدن
دارم از انفجار می گویم
اشتباهی بریدن یک سیم
لحظه های شمارش معکوس
صورتی غیر قابل ترمیم
در تب انهدام افیونی
عشق یعنی شبی تلاشیدن
صبحدم با چکاندن ماشه
مرگ را روی شیشه پاشیدن
عشق یعنی تو رفتی وفردا
حال من بد شدست آری بد
مرگ یک نامه از تو می آورد
پستچی هم سه بار بر در زد
بعد تو در هچوم کرکس ها
شهر یک گور دسته جمعی شد
فصل یک انقراض بی برگشت
درد قلب شکسته جمعی شد
در غیاب شکوه چشمانت
من تو را در سکوت مرگیدم
خفقان در صدای من رقصید
پشت تنهایی ام تمرگیدم
عصر پائیزی و سقوط برگ
و خیابان مرا قدم می زد
عابرانی که دم تکان دادند
ساعت از انفجار دم می زد
عقربه نیش می زند شب را
سر ساعت هجوم دینگ و دینگ
می شود در درون خود تحقیر
شاعری ورشکسته گوشه ی رینگ
عنکبوتی میان ذهن من است
طعمه اش بیت های تکراری است
من نخوابیده ام که برخیزم
درد من درد تلخ بیداری است
بیت هایی که باز خط خوردند
به کسی تا مباد بر بخورد
صبح فردا به خاطر یک بیت
ریشه شعر من تبر بخورد
این غزل هم برای من تو نشد
من تو را بازهم کم آوردم
شاعری هم برای من نان نیست
باید از این غروب برگردم
تعداد آرا : 1 | مجموع امتیاز : 5 از 5
نظر 9
امیرعلی مطلوبی(سخن سنج تبریزی) 10 بهمن 1394 02:42
سلام و عرض ادب دارم دوست گرانقدرم
مرحبا.........
در پناه حق بمانید
یا حق
محمد رضا محمودی 10 بهمن 1394 17:52
سلام سپاس که شعر بنده را مورد تفقد قرار دادید
حسن کریمی 10 بهمن 1394 08:20
زیبا سرودید جناب محمودی قابل تحسین است
محمد رضا محمودی 10 بهمن 1394 17:52
باعث افتخار است استاد که شعر بنده رو ملاحظه فرمودید
حمیدرضا عبدلی 10 بهمن 1394 13:30
باسلام بسیار عالی موفق باشید
محمد رضا محمودی 10 بهمن 1394 17:53
سلام و سپاس
محمد جوکار 11 بهمن 1394 00:21
درودت باد جناب محمودی عزیز
چهارپاره ی بسیار زیبایی از احساس سرشارتان خواندم
آفرینت باد
علیرضا خسروی 13 بهمن 1394 09:38
احسنت
نسرین قلندری 13 بهمن 1394 13:57
بعد تو در هچوم کرکس ها
شهر یک گور دسته جمعی شد
فصل یک انقراض بی برگشت
درد قلب شکسته جمعی شد
بی نهایت زیبا