روزهایِ تار ،کِیسَرمیرسد
حالوروزِ زارکِیسَرمیرسد
خستهام از دوریِ رویِ نگار
حسرتِدیدارکیسرمیرسد
شادمانیکیمیایِزندگیاست
لحظهیِغمبارکیسرمیرسد
کینهو زخـمِ زبان بسیار شد
اینهمــهْ آزار،کیسرمیرسد
نیستدیگراشکدرچشمانِما
انتــظارِ یـار ، کیسرمیرسد
جو گـرفتهجایِگندمرا ، دریغ
این سیَهْ بازار،کیسرمیرسد
پُرشدههرجا زِنیرنگ و فریب
حیـلهیِ مکّار ، کیسرمیرسد
درمنِبیفکر و هوشو اطلاع
ظلمتِافــکار ، کیسـرمیرسد
نیستحامیرایقینی،در وجود
دوری از انکار ، کیسرمیرسد
تعداد آرا : 1 | مجموع امتیاز : 5 از 5