3 Stars

باریده سکوت غم بر کوچه ی تبدارم

ارسال شده در تاریخ : 03 دی 1395 | شماره ثبت : H944458

زانو به بغل دارم در گوشه ی تنهایی
فکرم شده مشغولِ کی "من" ،"تو" شود "ما"یی؟

پروانه ی لبهایم ، کِز کرده نمی خندت
رَم کرده خیالاتم ؛ پیوسته به هرجایی

"هامون" دو چشمانم ،باران سرابی شد
در مانده و بی طاقت ، بی حسّ "شکیبایی"

وقتی که جدا گشتی حالم شده مانند :
ماهی لبِ حوضی درحال تقلّایی

باریده سکوت غم بر کوچه ی تبدارم
میگردم و میگریم! از دوری و رسوایی

ماندم ؛ چه کنم؟ گویا عقدی که "تو"را کردم
آغـاز طلاقی شد ، در محضر دنیایی!

"تقدیم به تــــــــو...!"

شاعر از شما تقاضای نقد دارد

تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 5 از 5
ارسال ایمیل
کاربرانی که این شعر را خواندند
این شعر را 253 نفر 363 بار خواندند
علی اکبر سلطانی (04 /10/ 1395)   | محمد جوکار (06 /10/ 1395)   | حسن جعفری (06 /10/ 1395)   | میرعبدالله بدر ( قریشی) (14 /10/ 1395)   | محمد مولوی (15 /03/ 1399)   |

رای برای این شعر
محمد جوکار (06 /10/ 1395)  حسن جعفری (06 /10/ 1395)  
تعداد آرا :2


نظر 3

  • محمد جوکار   06 دی 1395 00:47

    " باریده سکوت غم ، بر کوچه ی تبدارم "
    ترکم نکن امشب که ، بی چشم تو بیمارم
    تبریز لبم سرد و ، قلبی که پر از درد و
    پاییز دلم زرد و ، چشمی که به در دارم
    من موج پریشانم ، بازیچه ی طوفانم
    در نبض هراسانم ، من شاعر تبدارم
    من تیشه فرهادم ، من یکسره فریادم
    دل را که بتو دادم ، همراه تو می بارم
    در سینه ی پر رازم ، با زخمه ی ناسازم
    میسوزم و میسازم ، در گوشه ی اسرارم
    =================
    همیشه درود بر استاد سلطانی عزیز و گرانمایه
    خرسندم که اولینم در خوانش غزلی نغز و ناب و دلنشین از قلم توانایتان
    بمانید با مهر تا مهر
    rose rose rose rose

  • حسن جعفری   06 دی 1395 23:22

    rose rose rose rose

  • میرعبدالله بدر ( قریشی)   14 دی 1395 07:59

    درود ها بر شما جناب سلطانی گرامی
    زیبا و دلنشین بود بزرگوار
    احسنت بر قلم توانای شما
    applause rose applause

تنها اعضا میتوانند نظر بدهند.

سریال خاتون قسمت6
سریال خاتون قسمت 6
تبلیغات فرهنگی
تو را به هیچ زبانی
بازدید ویژه
ورود به بخش اعضا

تولد اعضا