بارالها مرا تعالی ده
به نداران توانِ مالی ده
هرکه دین را نموده ابزارش
چوب! نه... خوب گوشمالی ده
یال و کوپالِ شیرِمان دادی
لااقل روزیِ شغالی ده
عیدها فرشِ نو نمی خواهم
قوّتِ شستشوی قالی ده
گرچه دارم؛ ولی یکی بس نیست
سرِ پیری مرا عیالی ده
بوسه از دُور هم نمی خواهم
دلبرِ قابلِ وصالی ده
غم دوری یار سنگین است
لطف کن در همین حوالی ده
باعث زحمت است پُر کردن
پر نکن...! چند "خونه خالی" ده
لذتش را شبیه سازی کن
توی رویا بده... خیالی ده
دشمنم را زمینِ گرم بزن
و رفیقانِ اهلِ حالی ده
ما نفهمیده ایم فازت چیست
ما سه فازیم ! اتصالی ده...
در جوانی عذابمان دادی
رحمتت را میانسالی ده
بارها گفته ام "خیالی نیست..."
هست! داروی بی خیالی ده
چاهِ خوبی شبیه چاهِ علی(ع)
که بشه نیمه شب بنالی ده
بارالها مزاح فرمودم
نانِ خشکیده ی "حلال" ی ده
فارغ از انتخابِ قافیه شو
هرکه را هرچه دوست داری ده
مهدی صادقی مود
*****************
نذر کردی اگر که ارزان شد، چندتا مرغِ خام را بخوری...
روی تخمش حساب باز کنی، املتِ انتقام را بخوری...
مانده ام من توهمی شده ام؟ یا که از مرغ های فاسد بود!
دیشب از پشتِ ویترین می گفت: دوست داری کجام را بخوری..؟
مهدی صادقی مود
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 5 از 5
نظر 2
ویکتوریا اسفندیاری 09 اسفند 1397 08:37
سلام.مضمون اجتماعی زیبایی شعر شما دارد
مهدی صادقی مود 12 اسفند 1397 18:04
سلام و سپاسگزار خانم اسفندیاری