مانند خودت هستی ، مانند امین، اکبر
چون نور پر افشانی ــ « از پا منشین» ــ اکبر
همتای محمّد کو ؟ در صورت و در سیرت ؟
غیر از تو درین عالم ، یا خلد برین، اکبر
ای ذات تو از پاکی ،مرآت خداوندی
از هر چه اهورایی ، بردی دل و دین اکبر
ای ماه که می خندی، پیداست که خرسندی
با لطف خداوندی، شد عرش نشین، اکبر؟
تابیده فروزان فر،مانند تو خورشیدی
هرگاه یساری را ، رو کرده یمین ، اکبر
دارد به یقینم تا «لا» طاقت« الا » را
ابلیس بکوبد سر ، یکسر به زمین، اکبر
دانی که چه غوغایی ، یاهو بکند بر پا
اندازد اگر در جان ، یکباره طنین ، اکبر
هر کس که خدا جو شد سر مست ز یا هو شد
سیمرغ به دام افکند بهتر چه از این ؟ اکبر
بر خیز ،چو گل بشّاش، در عشق شناور باش
ای روشنی قلبم ، ای ماه جبین ، اکبر
از پا نشناسد سر، مانند تو ای گل، هر
کس ، باخته دل یکسر ، بر گوهر دین اکبر
این قوم که می بینی با خویش گلاویزند
این قوم دلی دارند آکنده زکین اکبر
این قوم که می بینی ــ اولاد ابی سفیان ــ
خوکان ابی جهل اند، با فتنه قرین، اکبر
از حضرت سبحان دور، از رحمت رحمان دور
بودند چنان، زیرا ، گشتند چنین ، اکبر
اولاد ابی سفیان،یا حرمله یا شمرند
از نطفه ی ناپاکان بستند جنین ، اکبر
ماتم زده ایم امّا باید که شرر باشیم
اندوه تو بیش از حد گر هست وزین اکبر
باز است فرارویت راهی به بهشت امّا
از خار مغیلان پر، سرشارترین اکبر
انگار عطش داری تب بی غل و غش داری
باید که ننوشی جز از ماء معین اکبر
جانی که تو داری تا در رهن خداوند است
جز این نه به دل ره ده ، جز این نه گزین اکبر
رامیم خدا رامیم، بی دغدغه ، آرامیم
اینگونه رجز خوان باش این گونه ببین اکبر
داریم چنین نقشی ، چون نور فرح بخشی
«سر بر نکند خورشید» الّا ز کمین اکبر
عینیّت پاکی ها در توست محقّق تا
باشی متبلور از فردوس برین اکبر
بختی به بلندای بختت نشود پیدا
کرده ست تو را اوّل ، حق دست گزین ، اکبر
من بر تو و تو بر من می بالم و می بالی
آن گونه که می بالد، چنبر به نگین ، اکبر
بحبوحه ی جنگ است و در ما نه درنگ است و
می رخشم و می رخشی مائیم همین اکبر
هر کس که چو ما آگاه، بگذاشت قدم در راه
خوش باشد و بردارد گامی به یقین اکبر
تعداد آرا : 1 | مجموع امتیاز : 5 از 5
نظر 1
محمد جوکار 10 مهر 1396 21:26
سلام
ایام سوگواری سالار شهیدان (ع) تسلیت باد
اجرتان با صاحب اثر