نَشِکن آینه ی عشق که مجبور شوی
پیش این شهر پر از آینه مغرور شوی
هنر عاشقی این است که یک شب بروی
از نگاه همه حتا خود تو دور شوی
باید از ساده ترین راه به من دل بدهی
مصلحت نیست که پیش همه منفور شوی
به غزل دل ندهم پس چه گناهی بکنم
بنشین تا شب موعود پر از نور شوی
هنراین است که در معرکه ی عشق شبی
شاعر یک غزل ساده و پر شور شوی
گاه خوب است بر آشوبی و عاشق بشوی
توی یک شهر پر از دار چو منصور شوی
گرچه شرط است که تا قله ی باور برسی
پس نباید عملن وصله ی ناجور شوی
جابر ترمک
تعداد آرا : 3 | مجموع امتیاز : 5 از 5
نظر 4
حمیدرضا عبدلی 28 فروردین 1395 07:09
با سلام استاد بسیار عالی سروده اید موفق باشی
علیرضا خسروی 17 اردیبهشت 1395 14:54
درودها استاد گرامی
معصومه عرفانی 16 تیر 1395 21:20
سلام استاد ترمک بسیار زیبا سرودید
علی معصومی 21 فروردین 1399 20:51
درود و عرض ادب
◇◇◇♡◇◇◇
زیبا سروده اید
آفرین بر شما
☆☆☆☆☆