3 Stars

ایرانی ..

ارسال شده در تاریخ : 30 مهر 1396 | شماره ثبت : H945591

بسمه تعالی

بیا ، این گوی و این میدان نگو در بند زندانی
تو آزادی ، شبیه گوی نافرمان میدانی

به نافرمانی عادت کردی و از خاطرت بردی
که در هر جای این عرصه قدم بگذاری ، انسانی

از آداب بلند این ست در گردونه ی عالم
که نقض عهد با خود هم نباید کرد پنهانی

نجیبی ، اصل تو از کارگاه عشق می باشد
ولی از بس که غرق عشرتی این را نمی دانی

تویی آن عاقل دانا که آزادانه می پرسی
و در بند جهان هر جا سخن از عشق می رانی

من این یک مصرع خوش را که عاقل گفت ، می گویم
" چرا عــــــــــــــــــاقل کند کاری که باز آرد پشیمانی "

بگو ای آنکه دست از خاک ایران شستی و رفتی
تو هر جا باشی از اصل و نژاد پاک ایــــــرانی

شاعر از شما تقاضای نقد دارد

تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 5 از 5
ارسال ایمیل
کاربرانی که این شعر را خواندند
این شعر را 239 نفر 354 بار خواندند
جواد مهدی پور (01 /08/ 1396)   | محمد جوکار (01 /08/ 1396)   | ابوالحسن انصاری (الف. رها) (02 /08/ 1396)   | مهدی صادقی مود (02 /08/ 1396)   | حسن جعفری (02 /08/ 1396)   | حسن کریمی (03 /08/ 1396)   | حمیدرضا عبدلی (03 /08/ 1396)   | مریم موسوی (18 /08/ 1396)   |

رای برای این شعر
محمد جوکار (01 /08/ 1396)  ابوالحسن انصاری (الف. رها) (02 /08/ 1396)  مهدی صادقی مود (02 /08/ 1396)  حسن جعفری (02 /08/ 1396)  حسن کریمی (03 /08/ 1396)  حمیدرضا عبدلی (03 /08/ 1396)  مریم موسوی (18 /08/ 1396)  
تعداد آرا :7


نظر 11

  • جواد مهدی پور   01 آبان 1396 08:24

    ضرب المثل چرا عاقل کند کاری که باز آرد پشیمانی در مورد افرادی بکار میرود که از انجام کاری و عاقبت آن میترسند و سعی میکنند که به سمت انجام آن کار نروند.


    در مورد ریشه این ضرب المثل آورده اند که اورنگ زیب در قرن ۱۷میلادی پادشاه هند بود و دختر بسیار زیبا و شاعر داشت که مخفی تخلص می کرد و این شعر او نسبتا معروف است!

    در سخن مخفی شدم، مانند بو در برگ گل
    هر که دارد میل من ، گو در سخن بیند مرا

    مخفی علیرغم خواستگارهای زیاد ازدواج نمی کرد، چون عاشق یکی از کاتبین در بار به نام عاقل خان شده بود. هرچه پدرش اصرار می کرد، مخفی قبول نمی کرد و می گفت دوست دارم پیش شما بمانم. جاسوسان به اورنگ زیب اطلاع دادند که مخفی عاشق عاقل خان شده. واضح است که یک کاتب معمولی دربار جرات حرف زدن با دختر پاشاه را هم به زور داشته چه رسد به عاشق شدن و خواستگاری کردن.

    اورنگ زیب این حرفها را باور نکرد و برای مطمئن شدن تدبیری اندیشید و گفت روزها رفت و آمد در کاخ زیاد است. کاتبین شب ها به کاخ بیایند و گزارشات و تاریخ را بنویسند تا خودش ملاقات مخفی و عاقل را در تاریکی ببیند. یکی از دوستان عاقل به وی هشدار داد که برنامه ای برای به تله انداختن اوست و از آنجایی که عاقل خان علاقه ای به مخفی نداشت؛ از روز شروع نوشتن، که یک هفته بود عاقل خان خود را به بیماری زد و از رفتن به کاخ در شب اجتناب کرد. مخفی چند شب منتظر ماند ، ولی از عاقل خبری نشد تا این که این نیم بیت را برای او فرستاد:

    شنیدم ترک منزل کرد عاقل خان به نادانی

    و عاقل در جواب او نوشت:


    چرا عاقل کند کاری که باز آرد پشیمانی؟

  • محمد جوکار   01 آبان 1396 23:51

    درودت باد دوست گرانقدرم جناب مهدی پور
    غزلی نغز و زیبا از اندیشه و احساس نابتان خواندم و لذت بردم
    رقص قلمتان ماندگار
    rose rose rose rose

    • جواد مهدی پور   02 آبان 1396 08:53

      سلام و عرض ادب محضرتان جناب استاد جوکار گرامی

      از حضور سبزتان ممنونم

      سر بلند باشید به مهر

      درود هاااااااااا
      rose rose rose rose

  • ابوالحسن انصاری (الف. رها)   02 آبان 1396 21:03





    سلام آقای دکتر عزیز وارجمند


    بهره مند شدم قربان


    ارادت دارم بزرگوار


    حق نگهدار تان باد



    rose rose rose rose rose rose rose rose rose rose

    • جواد مهدی پور   03 آبان 1396 07:46

      سلام و عرض ادب محضرتان جناب انصاری گرامی

      از حضور سبزتان ممنونم

      سر بلند باشید به مهر

      درود هاااااااااا
      rose rose rose rose

  • مهدی صادقی مود   02 آبان 1396 22:40

    سلام ادیب زیبانگار دکتر مهدی پور عزیز
    اینجا هم خواندم و دوباره بهره بردم
    احسنت به قلم شما بزرگوار
    applause applause rose

    • جواد مهدی پور   03 آبان 1396 07:47

      سلام و عرض ادب محضرتان جناب اقای صادقی مود گرامی

      از حضور سبزتان ممنونم

      سر بلند باشید به مهر

      درود هاااااااااا
      rose rose rose

  • حسن جعفری   02 آبان 1396 23:51

    درود بر شما
    بسیار زیبا با پی نوشت مفید
    rose rose rose

    • جواد مهدی پور   03 آبان 1396 07:48

      سلام و عرض ادب محضرتان جناب جعفری گرامی

      از حضور سبزتان ممنونم

      سر بلند باشید به مهر

      درود هاااااااااا
      rose rose rose

  • حسن کریمی   03 آبان 1396 04:22

    سلام و عرض ارادت جناب مهدی پور مثل همیشه شیوا ونغزسروده اید لذت بردیم موفق ومؤیدباشید rose rose
    rose rose

    • جواد مهدی پور   03 آبان 1396 07:49

      سلام و عرض ادب محضرتان جناب استادکریمی گرامی

      از حضور سبزتان ممنونم

      سر بلند باشید به مهر

      درود هاااااااااا
      rose rose rose rose
      rose rose rose
      rose rose
      rose

تنها اعضا میتوانند نظر بدهند.

سریال خاتون قسمت6
سریال خاتون قسمت 6
تبلیغات فرهنگی
تو را به هیچ زبانی
بازدید ویژه
ورود به بخش اعضا

تولد اعضا