طعم این گریه تلخ، طعم شب های نبودن تا صبح
وهم گیسوی شب وحسرت یک لحظه بودن تا صبح
راز یک مرغ قناری به قفس، نغمه سرودن تا صبح
آه جانسوز شب و لحظه به هر لحظه دمیدن تا صبح
غرق دریای نگاه غم و بر ساحل آرام رسیدن تا صبح
شوق صیدت به سر و در هوست تور تنیدن تا صبح
عشق در خرمن دل شعله و هی شعله کشیدن تا صبح
ماه درجام نگاهت شده زندانی و امید رهیدن تا صبح
از میستان نگاهت غزلی در غزلی ناب خریدن تا صبح
عشق آن تازه نگارم به سر و حسرت دیدن تا صبح
نغمه شب تا صبح!
ناله شب تا صبح!
گریه شب تا صبح
صلاح الدین ریحانی
تعداد آرا : 0 | مجموع امتیاز : 0 از 5
نظر 3
محمد جوکار 26 دی 1394 17:03
درود و آفرینت باد جناب ریحانی عزیز
علیرضا خسروی 26 دی 1394 17:06
احسنت
درود بر شما
مسعود احمدی 28 دی 1394 16:41
درود بر شما