به نام خدا
(توبه)
اگر می خواری و مستی رها کردم ، خطا کردم!
وگر با ساقی و شاهد جفا کردم ، خطا کردم!
دلم گر سوی واعظ شد گناهم بود و می دانم
جماعت هر چه من با او به پا کردم ، خطا کردم!
اگر بیرون نهادم پا من از کوی سیه چشمان
وگر با غیر مه رویان صفا کردم ، خطا کردم!
اگر نشکستمی عهدی که با دیگر کسان بستم
وگر جز عهد ساقی را وفا کردم ، خطا کردم!
اگر غیر پریسا را به دل راهی بشد یادش
بجز بر وصل رویش گر دعا کردم ، خطا کردم!
فریبم داد اگر واعظ گنه کردم گنه کردم
ز بهر جنت ار بیع و شرا کردم ، خطا کردم!
اگر جز ماه رویت را پرستیدم پری سیما
عبادت گر ز بهر هر خدا کردم ، خطا کردم!
مرا عمری گذشت و بس دویدم کو به کو دانم
اگر جز در ره کویت فدا کردم ، خطا کردم!
درون دل بغیرت ار رهی دادم پشیمانم
وگر در سر بجز یاد شما کردم ، خطا کردم!
گرم از دیده بان ره به هم خوردم شها چشمی
من این استم به جانم ار روا کردم ، خطا کردم!
اگر گوش خود آزردم ز وعظ مفتی بی جان
تلف عمری اگر با ذی العبا کردم ، خطا کردم!
اگر جز پیش رویت ای بت برده دل و دینم
نمازی را ادا یا که قضا کردم ، خطا کردم!
کنونت توبه آوردم بفرما تا چه سازم من
تو خود دانی و می دانم چه ها کردم ، خطا کردم!
اگر کس را دلی باشد ، پناه دل تو تنهایی
اگر جز ملجا دل را صدا کردم ، خطا کردم
دلم رنجیده اندر شد به زندان هوس هایم
ستم هایی که با این بی نوا کردم ، خطا کردم
گدا بودیم و شه بودی ، من این دانستمی اما
فراموش ار ره و رسم گدا کردم ، خطا کردم
مرا گفتی که با غیر تو ننشینم ، کنون ای مه
اگر همراهی اهل دغا کردم ، خطا کردم
تو بودی شاهد بی تا و مجلس بی تو بی رونق
اگر بزمی مها بی تو به پا کردم ، خطا کردم
اگر با تیر مژگانت دلم در خون شنآور شد
شکایت پیش هر صاحب قبا کردم ، خطا کردم
نشاندم گر که چیزی را به جای تاری از مویت
اگر دنیا و عقبی نی رها کردم ، خطا کردم
به جای نازش ار تازش نمودی مرحبا بر تو
اگر رازی از اینت بر ملا کردم ، خطا کردم
نگه گر برگرفت "عارف" ز بالایت پشیمان شد
بغیرت دیده گر یک دم مها کردم ، خطا کردم!
غلامحسین خورشیدی
(عارف)
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 5 از 5
نظر 15
علی حاتمیان 10 آذر 1394 19:32
غلامحسین خورشیدی 13 آذر 1394 20:08
به نام خدا
سلام.از شما بسیار متشکرم!
کمال حسینیان 10 آذر 1394 21:57
اگر می خواری و مستی رها کردم ، خطا کردم!
وگر با ساقی و شاهد جفا کردم ، خطا کردم!
دلم گر سوی واعظ شد گناهم بود و می دانم
جماعت هر چه من با او به پا کردم ، خطا کردم!
اگر بیرون نهادم پا من از کوی سیه چشمان
وگر با غیر مه رویان صفا کردم ، خطا کردم!
اگر نشکستمی عهدی که با دیگر کسان بستم
وگر جز عهد ساقی را وفا کردم ، خطا کردم!
درود و هزاران درود جناب خورشیدی عزیز
قصیدۀ زیبایی از شما خواندم
واژه ها را به رتنم عشق، رقصانده اید
دستمریزاد
چو غم خیمه می زد به اردوی شب
من آواره گشتم به هر سوی شب
شد ابری ،دلم بر سرِ موی شب
تویی ماهِ روشن به گیسوی شب
نفس های آخر شد آبی بده
خمــارِ خمـــارم شــرابــی بده
ســـپاهِ غمــت را جـوابـی بده
که راهِ نفس بسته بازوی شب
شکارِ دو چشمِ پلنگت ببین
و بازیچۀ قلبِ سنگت ببین
نباشد رهایی ز چنگت ببین
ازآن شب که خواندی توجادوی شب
خطا بود اگر هم دلی بسته ام
که راضی به مرگم بیا خسته ام
فقط چارۀ دردِ پیوسته ام
بلا باشد از برج و باروی شب
بر آشفته چون مویت افکار من
نداری به جز قصدِ انکار من
به شب تا سحر گریه شد کار من
که شرمنده گشتم من از روی شب
کمال حسینیان (حزین)
غلامحسین خورشیدی 13 آذر 1394 20:09
به نام خدا
سلام.از شما بسیار متشکرم!چه طبع روان و احساس مطبوعی دارید!
غلامحسین خورشیدی 21 فروردین 1399 16:48
سلام.مدت هاست به سایت شعر ایران سر نزده ام و این عذر دیر شدن تشکر بنده از شماست!بزرگوارانه ببخشید!
مسعود احمدی 10 آذر 1394 22:52
غلامحسین خورشیدی 13 آذر 1394 20:10
به نام خدا
سلام.از شما بسیار متشکرم!
علیرضا خسروی 11 آذر 1394 11:39
احسنت
غلامحسین خورشیدی 13 آذر 1394 20:10
به نام خدا
سلام.از شما بسیار متشکرم!
محسن بیاتیان 11 آذر 1394 23:15
سلام و زیبا بود
غلامحسین خورشیدی 13 آذر 1394 20:10
به نام خدا
سلام.از شما بسیار متشکرم!
امیرعلی مطلوبی(سخن سنج تبریزی) 13 آذر 1394 04:08
درود بر شما
مرحبا بر احساس لطیف تان
یا حق
غلامحسین خورشیدی 13 آذر 1394 20:11
به نام خدا
سلام.از شما بسیار متشکرم!
مجتبی جلالتی 21 فروردین 1399 11:18
با هزاران درود بر شما استاد گرامی
بسیار زیبا و دلنشین سروده اید
غلامحسین خورشیدی 21 فروردین 1399 16:45
سلام.بسیار متشکرم.