اتفاق
در پشت باروها اگر، چنگیز یعنی اتفاق
تنها به چشم باغبان، پاییز یعنی اتفاق
فرهاد کنج بیستون، جان می کند، اما فقط
در قلب شیرین تا ابد، پرویز یعنی اتفاق
روزی هزاران گله اسب، از پیش چشمانش گذشت
اما به چشم شاه ما ، شبدیز یعنی اتفاق
ما غرقه در تکرارها،دلبسته ی پندارها
اما به چشم عاشقی ، هز چیز یعنی اتفاق
ننشین کنار پنجره ، بیرون برو، گل کن، ببین
هر قطره از این بارش یکریز یعنی اتفاق
آن آتشی که زیر خاکستر نشسته، ناگهان
یک روز اگر شد اتفاقی تیز یعنی اتفاق
معنای سرخ واژه ها ، پیش ادیب شهر نیست
بنشین فقط یعنی بمیر، برخیز یعنی اتفاق
ما خوب یا که بد شویم ، آنچه که می باید شویم
تو نیز یعنی اتفاق ، من نیز یعنی اتفاق
آرش آذرپیک
تعداد آرا : 1 | مجموع امتیاز : 5 از 5
نظر 5
محمد جوکار 25 تیر 1395 01:10
درودت باد جناب آذر پیک عزیز
غزلی ناب و نغز از احساس سرشارتان خواندم
قلمتان استوار و مهرتان ماندگار
طلعت خیاط پیشه 25 تیر 1395 06:49
درود بر شما
بادیدی تازه به زندگی نگاه کرده اید.
قلمتان سرسبز
ابوالحسن انصاری (الف. رها) 29 تیر 1395 21:58
درود برشما
لذت بردم از شعر زیبایتان
محمد مولوی 01 فروردین 1400 09:31
محمد مولوی 01 فروردین 1402 23:24