یادت هست...؟
گفتی آنروز من عالی نسبم یادت هست
خوشگلم خوش سُخنم ماه شبم یادت هست
عقل واحسای و حواسم همه غارت بردی
بوسه ای راکه زدی کُنج لبم یادت هست
دیدی از سادگی آهوی پلنگت شددل
گفتی آغاز تو را منتخبم یادت هست
حرفهایت به من آنشب تب مستی بخشید
کردی عُنوان که شرابم عِنبم یادت هست
خام در دام شدم حال بدم فهمیدی
خواندی افسانه ای افزون طربم یادت هست
سعی کردم بروم دور بمانم از تو
مثل دیوانه دَویدی عقبم یادت هست
چشم و گوشم به لبانت و زبانت معطوف
گفتم ازدزد قضا مضطربم یادت هست
التهاب نفس ات هرم تنم بالا برد
بازهم بوسه زدی هردولبم یادت هست
پیرنظر "سلیم".
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 5 از 5
نظر 6
خسرو فیضی 06 اسفند 1398 23:05
. سلام و درودها نثار استاد باد
. شب نمی تواند تمام نشود زیرا خورشید می خواهد در زیباترین سحر گاه
. خویش با انوار نقره فام اش بر سروده زیبا و شیوای استاد بتابد .
. و اما . در مصراع اول بیت دوم اشتباه تایپی ( احساس ) را ویرایش کنید .
. نیز در مصراع دوم بیت چهارم ( . . . . شرابی عنبم یادت هست ؟ ) یک
. پیشنهاد هست . روزگارتان شاد و خرم باد
خسرو فیضی 14 اسفند 1398 12:25
. با بهترین درودهایم
. چند روزی بیش نیست که افتخار عضویت در سایت نصیبم شده و درین اندک مدت در حدود
. چهل نظر گوناگون نوشته ام و نشسته ام که ( مژه ای دل که مسیحا نفسی می آید ) که نیامد !!!
. و لاجرم با یک جمع و ضرب به این نتیجه رسیدم در سایتی به گستردگی سایت وزین ،
. مشهور و خوش نام در ادبیات کمتر از 9% ارتباط بر قرار می شود ( در این سرای بی کسی
. کسی بدر نمیزند ) و نگارنده حیران که در این سکوت بیاموزم ( چو از این (سکوت)
. وحشت بسلامتی گذشتی ) که لطافت باران را احساس می کنم !! با سلامی از سر شوق .
. اما . وقتی که نقدی و تشویقی نیست . گفتاری نیست . از که باید آموخت ؟؟ بعضی از
. دوستان هم روزانه شعری می چاپ اند !! که ( آن خشت بود که پُر توان زند ) تعدادی
. از عزیزان هم پنجره نظرات را بسته اند !! چگونه است سروده خود را به اشتراک
. گذاشته اند !!! نیز دوستانی هم بعدها نظرت را تائید می کنند !!!! مگر میز مذاکره
. برجام است ؟؟ یک شعر نقد و تشویقی دارد و بس ( عاقبت منزل ما وادی
. خاموشان است ) سخن از این سکوت ناچار به درازا کشیده شد . .
. سپاس صمیمانه ام را پذیرا باشید .
خسرو فیضی 17 اسفند 1398 12:35
. درودها نثارتان
. عزیز گرانقدر . جنابعالی ده ها شعر از خود به اشتراک گذاشته اید . که هیچ
. کدام دارای نظری چه نقد و چه تشویق نیستند . . پس چگونه به نقاط ضعف
. و قوت سروده خویش واقف می شوید ؟؟ از شما خواهش می کنم . روزانه
. حداقل ده ها شعر را نقد و یا تشویق کنید . آنان برای نظرتان پاسخی
. شایسته نوشته و سپس برای قدر دانی به صفحه شما خواهند آمد . نقد و تشویقی
. می نویسند . بدین گونه ارتباط مابین اعضا گسترش می یابد و دانش و آگاهی های
. ما بیش از پیش خواهد شد . غبار سمند قلم توانایتان توتیای چشمانم
ابوالحسن انصاری (الف. رها) 08 فروردین 1399 16:24
فاطمه گودرزی 11 اردیبهشت 1399 11:50
درود بر شما
قاسم پیرنظر 20 امرداد 1399 12:59
با عرض سلام و ادب واحترام
جناب عزیز و ارجمند و بزرگوار ستاد عزیز
ضمن عرض خیر مقدم ار حضوز سبزتان
از تو جه و راهنمایبتان بی نهایت سپاسگزارم
و طالب حضور خوب و سازنده تان . باسپاس