آخر چه خوب حوصله را سَر کشیده ای[1]
بر ذهـنِ من، دو بالِ کبـــوتر کشیده ای
بر های های گـریه ی گل های اطلسی
پای زُمختِ مسخره، محشَر کشیده ای
اصلن تمـام کار تـو یک چیزِ دیگری ست
با قطـره های باده که ساغر کشیده ای
تصویرهای چشـمه و چشم و شرابِ ناب
با دختـری..، کنـــارِ صنـــوبَر کشیده ای
گنـجِ حضور را تو به یک بوسه بُرده ای
نقشی چنین، به حاشیه آخر کشیده ای
اما به حیــرتم، ز چه قلبـی شکسـته را
هر جا که سنگ بوده مکرر کشیده ای؟!
دیدم به استقامت یک شـاخه، ای عجب
کان را شکسـته اند، ولی تَر کشیده ای
بَر دفتـری که بوی خدا می رسـد از آن
طارق، قلـم به ضــدِ سـتمگر کشیده ای
27 تیر 1393 طارق خراسانی
[1] .هر صبح
حوصله را سر می کشم
از خانم نازنین یدالهی
نظر 36
-
سمانه تیموریان (آسمان) 10 خرداد 1394 20:41
به به
سلام خدمت استاد عزیزم
اینروزها اشعار و غزلیات طارق بزرگ رنگ و بوی دیگری گرفته اند
عجیب به دل مینشینند عجیب
البته تمام کارهای استاد عزیز ما دلنشین و فاخرند
اما تازگیها روح و حس تازه ای در میان اشعارتان میخرامد
همیشه پایدار باشید و آسمان دلتان غزلباران
-
طارق خراسانی 11 خرداد 1394 06:22
سلام بر سمانه ی عزیزم
نور چشمانم
ممنونم از توجه و محبت های بسیار شما
خوشحالم در کنار فرزانگان مهر هستم
سپاس از حضور شوق آفرینت
در پناه حق
-
-
-
-
علی اصغر اقتداری 10 خرداد 1394 21:22
سلام
جز کلمه ی مسخره کهخ در شعر آورده تاید بقیه ی ابیات زیبا ودلنشین بودند-
طارق خراسانی 11 خرداد 1394 06:27
سلام بر اقتدار دهیم.شعر و ادب سرزمینم
حضرت استاد اقتداری عزیز
خدا می داند چقدر دوستان دارم
چشم حضرت استاد با یاری و مساعدت خودتان ان شاءالله آن را هم تغییرش می دهیم.
هزاران سپاس از بودن و حضور بهاری تان
در پناه حق
-
طارق خراسانی 11 خرداد 1394 11:43
سلام بر اقتدار شعر و ادب سرزمینم
حضرت استاد اقتداری عزیز
خدا می داند چقدر دوستان دارم
چشم حضرت استاد با یاری و مساعدت خودتان ان شاءالله آن را هم تغییرش می دهیم.
هزاران سپاس از بودن و حضور بهاری تان
در پناه حق
-
کمال حسینیان 10 خرداد 1394 22:13
درود بر قلم پر توان تا استاد طارق عزیز
اما به حیــرتم، ز چه قلبـی شکسـته را
هر جا که سنگ بوده مکرر کشیده ای؟!
دیدم به استقامت یک شـاخه، ای عجب
کان را شکسـته اند، ولی تَر کشیده ای
بَر دفتـری که بوی خدا می رسـد از آن
طارق، قلـم به ضــدِ سـتمگر کشیده ای
=====================
استاد همیشه از خواندن تان به وجد می آیم
امشب هم شبگردی های من از کوچه باغ گلستان شما شروع شد و سهمم از این گذر غزل واره ای شد که فی البداهه تقدیم تان می کنم :
با هر غــزل به دل زخمی من خنجـــر کشیده ای
زخمــی دوباره زدی وَ درمان مکــرر کشیـده ای
صحـن با صـفای شعــر تو حرمـی جانانه دارد
جلد آن حــرم منـم که مثل کبـوتر کشیـده ای
گم گشتـه ام دراتاق خود گویا که دشت غم است
آری چه خوب کرده ای امشب دوباره سرکشیده ای
بی تو ماندن ، یعنی غم ، و روح ســر گردان من
تو باشی ، مثل اینکه زندان تنگ را در کشیده ای
بیا ، بنشین ، بمان ، که گم کرده ام تمام خود
آیا به روح مضطرب ، تا حال پیـکر کشیده ای ؟
گفتی که :«اصلن تما کارهای تو چیز دیگریست»
کارم تمام است نیک گفته ای و بهتر کشیده ای
اگر بزرگواری بفرمایی و قلم ویرایش (در صورتی قابل ویرایش باشد) بر این تقدیمی بکشید ، با افتخار تمام در صفحۀ بعدی ام ارائه خواهم داد
پایند باشید
-
طارق خراسانی 11 خرداد 1394 06:29
سلام بر حضرت کمال حسینیان
عزیز جان طارق
شما هر گاه اراده بفرمایید می توانید آثاری فاخر خلق کنید.
ریزه خواره سفره ی مهر شما هستم.
شما جان بخواهید
سپاس از حضور پر مهرتان
-
منوچهر منوچهری(بیدل) 11 خرداد 1394 09:52
سلام به حضرت استاد خراسانی عزیز قلمت را بسیار دوست میدارم چون بسیار زیباست وبر دلم مینشیند دوستتان دارم چون استاد اخلاقید دوستتان دارم چون مرام دارید استادم همین بس که میگویند جناب خراسانی مرد نیکیست میبوسمت بسیار زیبا سرودید
-
طارق خراسانی 11 خرداد 1394 11:12
سلام و درود بر سرورم ، عزیز جانم
حضرت استاد منوچهری
صحبت اخلاق فرمودید و انگشت روی نکته ی مهمی نهاده اید، نمی گویم خوش اخلاقم ولی برای خوبان پاک هرگز بداخلاق نبوده ام.
دور زدن ، منافع دیگری را زیر پا نهادن، فکر خود بودن و دیگری را آدم حساب نکردن این ها از رذایل اخلاقی ست.
روزی حضرت استاد اقتداری به من فرمودند افراد را بی حد و حصر تشویق نکن بلای جانت می شوند در صورتی این مرد کسی ست که زندگی اش را برای رشد
جوانان گذاشته است و جالب است بنده از ناحیه ی فردی که او را با جان و دل تشویق و مورد حمایت خود قرار دادم نه یکبار بل چندین بار صدمه دیدم.
راستش را بخواهید بنده برای فرهنگ کلی کشورم سال ها دل نگران بوده و اکنون این نگرانی به حد اعلای خود رسیده است و قتی باران می بارد همه جا تر می شودو فرهنگ
هم همینطور است وقتی مسموم شد همه را مسموم می کند و بنده نیز در این فرهنگ تا پای مرگ رفته و باز گشته ام.
سپاس از حضور پر مهرتان
آنقدر دوست دارمت که مپرس
در پناه رب العالمین
-
-
عباس خوش عمل کاشانی 11 خرداد 1394 17:10
درود بر استاد طارق خراسانی(ماه کریم خراسان).شیرین غزلی خوش پرداخت و دلنشین از آن استاد عزیز
چشم نوازی کرد.مرحبا استاد شیرین کار ما...دستمریزاد. -
طارق خراسانی 11 خرداد 1394 19:58
سلام و هزاران درود بر استاد گرانمهرم حضرت عباس خوش عمل کاشانی
دست بوسم
سپاس از محبت و الطاف همیشگی آن استاد مهر آئینم
در پناه رب العالمین شاد و تندرست باشید.
-
-
طارق خراسانی 12 خرداد 1394 00:18
سلام و درود بر پدیده بزرگ شعر معاصر
اعظم الشعرای نسوان
سپاس از حضور پر مهرت
در پناه حق
-
-
سید محمد میرسلیمانی بافقی 11 خرداد 1394 23:22
درودها حضرت دوست جناب استاد طارق عزیز
نوشیدم از صهبای مستانه اندیشه تان.ایول
-
طارق خراسانی 12 خرداد 1394 00:17
سلام درود فراوان به بزرگ استادم
حضرت بافقی بزرگوار
ادیب و شاعر گرانمایه ، مایه ی افتخار و مباهات همه ی اهل دل
سپاس از حضور گرم و بهاری آنحضرت
در پناه رب العالمین
-
-
-
-
طارق خراسانی 12 خرداد 1394 18:21
با سلام و درود بی حد به دادای عزیز و مهربانم
سپاس از حضور پر مهرت
در پناه خدا
-
-
کریم لقمانی سروستانی 12 خرداد 1394 19:13
سلام استادطارق گرانقدر
غزلی ناب .همراه با رنگ آمیزی دلنشین وبسیار بسیار زیبا وآهنگین
لذت بردم
شادزی -
طارق خراسانی 13 خرداد 1394 00:17
سلام و ان درود به سرو زیبای گلستان ادب
حضرت استاد سروستانی عزیز
سپاس ار لطف و محبت همیشگی آن عزیز بهتر از جانم
در پناه حق شاد و تندرست باشید
-
سمانه تیموریان (آسمان) 13 خرداد 1394 00:36
سالی گذرد بی‌تو مرا روز؛ بیا
جان سوخت، تو ـ ای شعلة جان‌سوز! ـ بیا
لبریز شده کاسة صبرم، جانا
ای از همه غایب ای دل افروز، بیا
عیدتون مبارک
درپناه حق. التماس دعا
سریال خاتون قسمت6
تبلیغات فرهنگی
تولد اعضا
-
شعر ایران تولدتان را صمیمانه تبریک می گوید
-
رامتین تابش راد
-
علی نصر آزادانی
-
فرشاد دلفان
نقد 1
طارق خراسانی 12 خرداد 1394 09:46
جاودانه باد نام و راه امام خمینی (ره)
پُر گهر مردِ خاکِ ایران بود
آن که آخر سرودِ باران شد
ماهِ من ... از محاقِ شهریور
سربرون کرد و مهرِ یزدان شد
جان او بود ... مرکبِ عشقی
عاشقانَش نه یک،هزاران شد
نه ورا ارتشی ... نه دیوانی
دشمن ازاو عجب پریشان شد
فاتحِ مَرزِ پُر گهر ... آن مرد
رستمَ ش در مُقامِ حیران شد
ماهِ اردیبهشت و ... می دیدم
بر بهشتِ خدای ... مهمان شد
ماهِ خرداد آمد و ... می رفت
پرچمِ حق، به دوشِ خوبان شد
با افولِ ستاره ای ... ، پرچم
روی دوشِ مَهِ خراسان شد
بداهه
12 خرداد 1394 طارق خراسانی