اُف بر آن دستی که زنجیر آفرید
بغضِ معصومِ اسیران را ندید
اُف بر آن خنجر که از باغ دلم
هستی ام را ناجوانمردانه چید
اُف بر آن زالو که از اشکِ یتیم
جان گرفت و خون مردم را مکید
اُف بر آن تزویرِ عرفانِ دروغ
کو فراتر از محمد(ص) می دوید
آفرین بر خیلِ منصوران عشق
آفرین بر بوسعید و بایزید
نظر 25
-
-
منوچهر منوچهری(بیدل) 24 خرداد 1394 17:18
به به چه زیبا سرودید قلمت شیواست همیشه دوست داشتن را از قلم واحساس زیبای شما درک می کنم درود ب;-
ر شما نازنین چه احساس لطیفی در قلب شما وجود دارد @}-
طارق خراسانی 24 خرداد 1394 21:10
جان به فدای تو ای یار منوچهری ام
سلام و هزاران و درود
سپاس از حضور بسیار گرم و مشوقانه ی مولایم
در پناه حق شاد زی
-
روح الله اصغرپور 24 خرداد 1394 20:18
اُف بر آن زالو که از اشکِ یتیم
جان گرفت و خون مردم را مکید
بسیار با مفهوم................. -
حسین دلجویی 24 خرداد 1394 20:22
اُف بر آن خنجر که از باغ دلم
هستی ام با ناجوانمردی برید..
درود بر جناب طارق گل و بزرگوارم...
مهمان اندیشه زیبا و قلم تواناتون بودم
جسارتا ب نیت زیبایی تغیر کوچکی دادم
چون ا حساس کردم به خنجر بریدن بهتر میاید تا چیدن...
یا حق بزرگوارم..
استاد عزیز یار عرفانی من
ای چشم تو ابتدای ویرانی من
.
چون ابر بهار عامل رویش عشق
بر سینه ی تفدیده ی بارانی من
.
چون صبح سپیده سر زدی بر عطش
کابوس سیاه شام ظلمانی من
.
بردی به نگاه غرق در مهر خودت
اشک رخ پنهان ، پریشانی من
.
استاد بیا و آخرش امضا کن
بر مصرع نیمه بند... پایانی من
.
بگذار بدانند همه شاگردم ...
در محضر طارق خراسانی من
حسین دلجووو-
طارق خراسانی 24 خرداد 1394 21:04
ای شمس هنر .... ، شکوهِ دنیای ادب
با من تو بمان، که بی تو خورشید... نی ام
امضاء تو می کند که تأئید مرا
بی خط تو تا ابد که تأیید نی ام
سلام و بس درود به استاد بی همتایم
جانم فدایت
غزل بداهه ی تان را بر لوج دل حک کردم و تا ابد آن را خواهم داشت
به روانی آب می سرایید ...
خورشید درخشان آسمان شعر و ادب سرزمینم می باشید...
به وجودتان افتخار می کنم ...
سپاس از غزل زیبای تان
سپاس از حضور گرم و پر مهرتان
چشم آن مصراع را هم تغییر می دهم ...............................
در پناه حق
عمرت دراز و روزگارت به شادی باد
-
-
طارق خراسانی 24 خرداد 1394 21:14
حسب الامر حضرت استاد دلجویی عزیزم این بیت ویرایش می شود
اُف بر آن دستی که از باغ دلم
هستی ام را ناجوانمردانه چید -
کمال حسینیان 24 خرداد 1394 23:33
سلام و درود استادم
امشب با گذر به گلستان تان هم می خوشم و هم سر خوش
غزل ناب تان یک طرف و کامنت های بی نظیر شما و استاد دلجویی یک طرف ، ولی این عینه بی انصافیه که موقع مشاعره ، رعایت حال من بی زبان را نمی کنید، آخه شاید منم می خواستم ...
خب دیگه نمی شه (یعنی روم نمی شه)
«قاف عنقا نه جولانگه هرپشّه شود»
ولی نزدیک به موضوع شعر زیبایتان، بداهۀ سپیدی مرتکب شدم که تقدیم می دارم
مشتی خاک بریز
بر زیر سجاده ات ...!!!
تا خون سیاوش های این خاک
«ریای» نمازت را
باطل نکند ...
درود بر شما
درود
-
طارق خراسانی 25 خرداد 1394 02:25
سلام و بس درود بر حضرت حسینیان
سپید زیبایی بود خواندم لذت بردم و درودت گفتم
سپید هایت حرف ندارد.
سپاس از حضور گرم و پر مهرت
در پناه خدا
-
کرم عرب عامری 25 خرداد 1394 01:17
درود بر استاد عزیز و پر احساس
متاسفانه دیگر برای آن کار دیگر نیاز بخلوت نیست
-
طارق خراسانی 25 خرداد 1394 02:27
سلام و درود خدمت حضرت استاد عامری بزرگمهر
عمرمان به پایان رسید و تجربه ها تلمبار روی هم نمی دانیم چگونه این همه تجربه را به نسل های آینده منتقل کنیم.
عشق را دیدیم و غوغاگری هایش را عقل دون مایه و فریبکاری هایش و گروهی که نمی دانستند چه کنند.
سپاس از حضور پر مهرتان
در پناه خدا
-
-
طارق خراسانی 25 خرداد 1394 08:56
سلام و بس درود بر حضرت چرمی
تصدق شما
سپاس از حضور گر متان
در پناه حق
-
-
-
-
طارق خراسانی 26 خرداد 1394 23:17
سلام و درود بر بانوی شاعر
سپاس از حضور پر مهرتان
در پناه خدا شاد زی
-
-
-
طارق خراسانی 26 خرداد 1394 23:14
لام بر حضرت اقتداری بزرگوار
سپاس از حضور پر مهرتان
استاد ابیاتی هنوز هست ولی قدری تند بود و ننوشتم
در پناه حق شاد زی
-
-
نگار حسن زاده 29 خرداد 1394 13:07
درود بر بابای خوبم
فکر کنم می دونید چقدر این شعر زیبا رو دوست دارم
عالی بود
سپاس
سریال خاتون قسمت6
تبلیغات فرهنگی
تولد اعضا
-
شعر ایران تولدتان را صمیمانه تبریک می گوید
-
رامتین تابش راد
-
علی نصر آزادانی
-
فرشاد دلفان
نقد 1
طارق خراسانی 24 خرداد 1394 21:14
حسب الامر حضرت استاد دلجویی عزیزم این بیت ویرایش می شود
اُف بر آن دستی که از باغ دلم
هستی ام را ناجوانمردانه چید