نوع شعر: مثنوی چهارپاره ، یا مثنوی بعید
می بَرد ازدیدگان ، این شــوقِ باده خوابِ ما
کهکشان ها درنـوردیـده ست ، زلـفِ تاکِ ما
دل بـه وجد آمـد ، ز آبِ سـرخِ آتشـنـاک ما
گر پسـندِ می گســاران شد ، شــرابِ نابِ ما
می رود تا عــرش بانگ هی هیِ غـوغــای ما
تا رســد بـرعــرشــیان بد مســتی فـریـاد ما
چــرخ حیـران مانده از این لحـظه های شــاد
می زنـ خورشـــید بوســـه بر سـر و بر پای ما
دل بـریدیم از جهــان ای گوهـرانِ خــوان ما
عشــق ورزی شــد به گیتی از ســرود پاک ما
در پـی زر می دود آن طفلِ ســــینه چــاکِ ما
گـر کُشــد خـود را ، نیـابد لقــمه ای از نانِ ما
این جهـــان از آنِ تان ای بنـدگانِ سـیم و زر
ســرفرود آرید بر زَر، بی نقــاب و بـا نقــاب
فتــویِ عقـــل اسـت اینک بر ثوابِ ناصــواب
ما ز دیری در پی عشـقیم و غوغــای ســــحر
کودکـی آمـد به دنیــا ،پیـرهن کهنــه به تـن
کـرد مـادر از پـدر... بـر اولیــن فرزنـد خـود
شادمـان باشــید از فرزنـد و آن دلبنـــد خـود
گــور را نـازم... بـه در آرد شــما را پـیــرهن
نازنین استــــادِ دانشـــــگـاهی ام، آزاده باش
نان رها باید که ســیلِ خون دوباره جاری است
نیک بنگـــر دیو ودد دنبالِ آدم خــواری است
گاهِ ایثـار اســت و با مـایی اگـر، آمــاده بـاش
مثنـوی را گفتـه ام اما به اشــــک و خـونِ دل
از شــبی تا صبـــح بـودم با یـکی جـانی کـریم
درنخُست فرمود: « بســم الله الرحمن الرحیــم
عشق را دفتــر گشوده... ،لحظه ای آن را مَهـل
۱۴ آذر ۱۳۹۱ - طارق خراسانی
پ . ن
این اشعار در قالب جدیدی به نام (مثنوی بعید) سروده شده است در مثنوی بعید قوافی مصرع اول با چهارم و دوم با سوم یکی می باشند که اگر آن مصراع ها بصورت ضربدر خوانده شوند به مثنوی مبدل خواهد شد، مثنوی بعید را قبلا برای کتاب چشم سوم آماده کرده بودم که بعلت مقدمه ی طولانی کتاب از درج آن صرفه نظر شد .البته اگر دوبیت دوبیت جدا نوشته شوند هر کدام یک چهارپاره خواهند بود و نام آن را می توان مثنوی چهارپاره هم نهاد
تعداد آرا : 3 | مجموع امتیاز : 5 از 5
نظر 20
کرم عرب عامری 06 امرداد 1394 16:02
درود بر اندیشه ی معنی دارتان
درود بر مهارتتون گرامی جالب و خواندنی بود آموختم
طارق خراسانی 07 امرداد 1394 22:39
با سلام و درود بی حد
تصدق شما بزرگوار
سپاس از حضور پر مهرتان
در پناه دادار مهربان شاد زی آمین
روح الله اصغرپور 06 امرداد 1394 17:52
می رود تا عــرش بانگ هی هیِ غـوغــای ما
تا رســد بـرعــرشــیان بد مســتی فـریـاد ما
چــرخ حیـران مانده از این لحـظه های شــاد ما
می زنـ خورشـــید بوســـه بر سـر و بر پای ما
درود
طارق خراسانی 07 امرداد 1394 22:39
با سلام و درود بی حد
سپاس از حضور پر مهرتان
در پناه دادار مهربان شاد زی آمین
بهناز علیزاده 06 امرداد 1394 17:53
درود بر شما استاد خراسانی ارجمند بسیار عالی،
طارق خراسانی 07 امرداد 1394 22:40
با سلام و درود بی حد
بر کیمیای شعر ایران
سپاس از حضور پر مهرتان
در پناه دادار مهربان شاد زی آمین
سمانه تیموریان (آسمان) 07 امرداد 1394 12:34
سلام بر استاد عزیزم
دیروز این مثنوی زیبایتان را در وبلاگتان خواندم
چقدر خوب است که این قالبهای جدید و مدرن رو معرفی میکنید حقیقتا من که با این قالب آشنایی نداشتم
طارق ما استاد مسلم شعر است
حالا هر قالبی که میخواهد باشد
مخمس یا پریسکه
مثنوی غزل و غیره
طارق خراسانی 07 امرداد 1394 22:40
با سلام و درود بی حد
بر عزیز جان طارق
سپاس از حضور پر مهرتان
در پناه دادار مهربان شاد زی آمین
نگار حسن زاده 07 امرداد 1394 16:38
دل بـریدیم از جهــان ای گوهـرانِ خــوان ما
عشــق ورزی شــد به گیتی از ســرود پاک ما
در پـی زر می دود آن طفلِ ســــینه چــاکِ ما
گـر کُشــد خـود را ، نیـابد لقــمه ای از نانِ ما
سلام و عرض ادب و احترام بابایی مهربونم
مثنوی فوق العاده زیبا و قالب بسیار جذابی بود
اما چیزی که این زیبایی رو کامل می کرد محتوی و مضمون بسیار دلنشین و تامل برانگیز این مثنوی بود که نشان از وارسته بودن وجود نازنینتون داشت
خوشحالم که شاگرد شما هستم
پدرم شادو سلامت باشید و سایۀ پرمهرتون تا ابد مستدام
طارق خراسانی 07 امرداد 1394 22:41
با سلام و درود بی حد
بر اعظم الشعرای ایران
قلب بابا طارق
سپاس از حضور پر مهرتان
در پناه دادار مهربان شاد زی آمین
زهرا نادری بالسین شریف آبادی 07 امرداد 1394 21:20
درودها بربلندای اندیشه وقلم فاخرتان بنده عاشق وسعت بینش وبلندمنشیتان هستم همیشه مخظوظ میشوم از اشعارپرمفهوم وپراحساستانماناونویسا مانید
طارق خراسانی 07 امرداد 1394 22:42
با سلام و درود بی حد
بر بزرگ شاعر سرزمینم
خانم نادری بزرگمهر و مهربان
سپاس از حضور پر مهرتان
در پناه دادار مهربان شاد زی آمین
حسین دلجویی 08 امرداد 1394 14:03
سلام بر استاد دل و دوست والاگهرم جناب طارق عزیز...
بزرگوارم مهمان محفل گرم ادب و متلذذ از سروده تان که در قالبی جدید ارائه داده بودید ششدم..
اتفاقا بدعت زیبایی ست و بدعت والاترین فاکتور پیشرفت و گاه خلق مبانی جدید است..
می آموزیم بزرگوار...
این چند بیت رو الان در اندوه دوستی سر هم کردم که اینجا میزارم...
البته کمی سست وناشیانه ست هنوز...
چهل روز زان داغ جانکاه رفت
چهل شام ، اشک و غم و آه رفت
/
چهل قطره خون در پی اشک آه
به تشعیع آن آسمان جاه رفت
/
چهل وای از سر زمین فراق
ز دل رفتگان تا بر ماه رفت
/
چهل قافله دل ز جا کنده شد
بدنبال آن ماه دلخوآه رفت
/
گهی درد و گه غصه گاهی سرشک
در این بدرقه گاه و بی گاه رفت
/
دو چشمم نخفته است چل شامگاه
چهل چشمه خونم از این راه رفت
/
چهل درد زین ماتم بی خبر
ز فقدان آن مرد آگاه رفت
/
چهل استغاثه به آمرزشت
خدا را بر آن بار و درگاه رفت
/
چو دل با مرامش به میثاق شد
سر وعده گاه و بزنگاه رفت
/
بلند است بخت بهارم ، اگر
از این کوچه با دست کوتاه رفت
حسین دلجووو
طارق خراسانی 08 امرداد 1394 15:36
سلام و درود بر حضرت دلجویی عزیز
غزل نابی ست ولی نمی دانم در فقدان کدام عزیز سروده شده است؟ کاش توضیحی داده می شد.
سپاس از حضور پر مهرتان
در پناه خدا
خدیجه زینالی (مهربانو) 08 امرداد 1394 15:37
سلام و عرض ادب خدمت استاد سخن
سروده ی بسیار زیبایی را استادانهو با دیدی عمیق و عارفانه به تصویر کشیده اید
دست مریزاد
قلمتان نویسا در پناه حق
طارق خراسانی 10 امرداد 1394 21:32
با سلام و هزاران درود بر سرکار خانم زینالی
مهربانوی نیک اندیش بزرگمهر
بزرگ شاعر سرزمینم
خیلی خیلی خوش آمدید
دلتنگتان بودیم
تصمیم دارم برای ده مهر شعری از استاد صباغ داشته باشم و همچنین یک فایل تصویری
حتمن ایشان را خبر کنید.
سپاس از حضور پر مهرتان
در پناه خدا
کمال حسینیان 08 امرداد 1394 15:53
درود بر استاد عزیزم جناب طارق
قلم تان زرین و وجودتان زرنگار، جند بار خواندم و باز آموختم از فضائل کلام و مرام تان
همه از اندیشۀ ناب می سرایید و همه همّ و غمّ تان درد غیر است وبس و این بالاترین تفاوت اشعار ناب تان با دیگر سرایش هاست، هر چه می نویسید از دلِ مردم است و هرچه بر ما می آموزید همه درسِ معرفت است و انسانیت
بوسه ها نثار آن دست و قلم تان باد
طارق خراسانی 10 امرداد 1394 21:34
با سلام و هزاران درود
بر حضرت حسینیان
شما بزرگوارید و بزرگوارانه به آثار حقیر نگاه می کنید.
واقعیت این است که بنده سعی می کنم درد جامعه ام را بیان کنم چون درد های من همان درد های مردم هستند.
سپاس از حضور همیشه پر مهرتان
در پناه خدا
دادا بیلوردی 08 امرداد 1394 21:51
درود بر جناب خراسانی عزیز
از احساس لطیفتان بهره مند شدم
قلمتان همیشه خلاق و جوشان باد
.
این جهـــان از آنِ تان ای بنـدگانِ سـیم و زر
ســرفرود آرید بر زَر، بی نقــاب و بـا نقــاب
فتــویِ عقـــل اسـت اینک بر ثوابِ ناصــواب
ما ز دیری در پی عشـقیم و غوغــای ســــحر
طارق خراسانی 10 امرداد 1394 21:35
سلام و درود بر حضرت دادای مهربان
سپاس شاعر گرامی از حضور پر مهرشان
در پناه حق