دلم مهمان پذیری دنج ، اقامت میکنی بانو ؟
اگر دعوت کنم از تو ، اجابت میکنی بانو ؟
تلنبار است اندوهی درون سینه ی تنگم
دچارم من به تنهایی ، طبابت میکنی بانو ؟
تو را از دور میدیدم شبیه درد و زخمی ، تر
ولی با این همه اوصاف ، رفاقت میکنی بانو ؟
خیالم جمع دیگر نیست به آدم های این دنیا
اگرچه خاطر من را تو راحت میکنی بانو ...
حیا و شرم دارم که بگویم : " دوستت دارم "
تو میدانی همین را و نجابت میکنی بانو
یقین دارم تو از جنس خدای مهربان هستی
تو هر جای جهان باشی محبت میکنی بانو
تمام کوچه های شهر برایت آب و جارو شد
تو با نبض قدم هایت قیامت میکنی بانو
#سجاد_صادقی
تعداد آرا : 0 | مجموع امتیاز : 0 از 5
نظر 2
دادا بیلوردی 12 امرداد 1397 21:51
درود بر شما
احساستان ستودنیست
محمد علی رضا پور 16 امرداد 1397 14:47
درود