دل که افسرده شود حال پریشان دارد
غم و اندوه شما ما را به میدان دارد
تا که لبخند نبود بر لب شیرین شما
پیر فرزانهی ما پاره گریبان دارد
شکوه از دست کدام جاهل و دیوانه کنم
که پریشان دل آن یار غریبان دارد
حذر از دنیا و از مردم دنیا نکنم
نگران چشم مرا باب یتیمان دارد
غم مخور خالق ما یار و مددکار شما
پشتوان همه را حضرت سبحان دارد
منتظر باش که اذان از حرم کعبه شود
نظر لطف خدا سوی جماران دارد
غم و اندوه شما شادی دنیا بشود
خبر خوش به شما مرغ سلیمان دارد
خبر هدهد و اشعار منه ناظم را
بر لبش بلبل خوشخوان گلستان دارد
تعداد آرا : 1 | مجموع امتیاز : 5 از 5
نظر 1
خسرو فیضی 21 فروردین 1399 22:12
. با بهترین درودهایم
. استاد سروده ای عالی بود
.