تا چشم برآن حلقهی زنجیر تو افتاد
تعبیر نمودم که تقدیر به تو افتاد
تحریر نمودم برای همه دنیا
دنیا برآمد به تصویر تو افتاد
هرجا که رسیدم کسی غیر شما نیست
حقا که جهان هم به تدبیر تو افتاد
غیر از تو کسی نیست کنیم دل را تسلی
محروم نباشم که تغییر ز تو افتاد
هرکس بخروشد مرا واهمه ای نیست
روح و دل من هم زمینگیر تو افتاد
مایوس نباشم ز لطف و کرم تو
هر کس که ترا خواند به دل مهر تو افتاد
معنای کلام تو بود شمع وجودم
روشن نشود انکه ز تفسیر تو افتاد
پند و سخن از زاهد و عابد نشنیدم
ناظم چرا با رخ شمشیر تو افتاد
تعداد آرا : 1 | مجموع امتیاز : 5 از 5
نظر 2
ابوالحسن انصاری (الف. رها) 20 امرداد 1398 23:49
درود برشما.......
خسرو فیضی 21 فروردین 1399 22:07
. با بهترین درودهایم
. استاد سروده ای عالی بود
.