3 Stars

آزمون

ارسال شده در تاریخ : 21 شهریور 1395 | شماره ثبت : H943957

دفتر خاطره از فصل جنون باز شده ست

خط اول به غم عشق توآغاز شده ست



فصل کوچیدن و دل دادن و دربند فراق

بی گمان حُسن تو آیینه ی اعجاز شده است



سر به عصیان زدم و مرغ دل افتاد به دام

تا لبم با لب سیب تو هم آواز شده ست



مَحکی بود و در آمد همه پایم زگلیم

آزمونی که در آن کینه سرافراز شده ست



آبرو آب روان گشت و به جبران سجود

مَلکی گِرد فلک قاصد و غماز شده ست



رسم عشق است مقرب شدگان دور شوند

چشم زخم است که این قاعده ابراز شده ست



بر زبان ها همه این بود نمکدان شکنم

آخر این عشق چنین خانه برانداز شده ست



ناز پرورده قناری نخورد دانه ی غیر

که به احسان و بزرگی تو طناز شده ست



کی جدا مانده زاصل و نسب خویش اگر

زال بر شانه ی سیمرغ به پرواز شده ست



آری از یُمن گنه کاری دل خاک زبون

با نفس های بهاری تو دمساز شده ست


شاعر از شما تقاضای نقد دارد

تعداد آرا : 0 | مجموع امتیاز : 0 از 5
ارسال ایمیل
کاربرانی که این شعر را خواندند
این شعر را 239 نفر 326 بار خواندند
مرتضی برخورداری (23 /06/ 1395)   |

رای برای این شعر
اولین نفری باشید که به این مطلب رای می دهید
تعداد آرا :0


سریال خاتون قسمت6
سریال خاتون قسمت 6
تبلیغات فرهنگی
تو را به هیچ زبانی
بازدید ویژه
ورود به بخش اعضا

تولد اعضا