برادر
سربلند است هر آنکس که برادر دارد
چون صدف در بَرِخود دانه ی گوهر دارد
تکیه دارد به دل کوه و امیدش چو درخت
در دلِ باغ به هر شاخه ی خود بَر ،دارد
نهراسد زهیاهوی کَس و ناکس دهر
در شبیخونِ بلا لشکر و یاور دارد
می نهد روی زمین از پی هم محکم و سخت
قدمش را که دلی قرص و خوش اختر دارد
کربلا قبله از آن گشت که جز خون حسین
در شب علقمه اش ماه منور دارد
با قد و قامت و چشمان سیه اوج کمال
غیرتی ارثیه از فاتح خیبر دارد
در کرامت حسن است و به صفا همچو حسین
ادب و عصمتی از جانب مادر دارد
نرود بر سرِنیزه سری از لشکر نور
تا دو بازوی توانمندبه پیکر دارد
این هم از عشق حسین است که سقای حرم
کوفه کوفه به تنش زخم مکرر دارد
سربلند است و عجب نیست که حتی سرِنی
از سرِمهر نگه سوی برادر دارد
لب گشوده ست به تحسین علمدار فرات
او که در علقمه اعجاز پیمبر دارد
می شود لشکری و مشک و فراتی آورد
گیتی ای دوست کجا ماه دلاور دارد
تعداد آرا : 1 | مجموع امتیاز : 5 از 5
نظر 1
حبیب اله نبی اللهی 05 اردیبهشت 1397 14:09