3 Stars

یار آمد

ارسال شده در تاریخ : 14 اسفند 1395 | شماره ثبت : H944748


( یار آمد )

درِ میخانه گُشا آن قَدِ رَعنـا آمــد

ساقیا باده رِسان دل به تمنّا آمــد


خستهٔ رَه بوَد آن یارِ سفر کرده ی ما

با تَنی پُر زِ غبار خسته و زیبا آمــد


بَهر دیـدارِ رُخَش ثانیه ها را کُشتـم

بِرسَد راحِ دلــم مونـسِ غمـها آمـد


یارِ من کرد رَها مکتب و با شوق برفت

در شگفتم که شده صاحبِ فَتوا آمـد


شده در صومِعه خَمّار و نگردد هُشیار

تا ابَد منتظرش این دلِ شِیـدا آمـــد


چشمِ بیمارِ صَنم بُرده دلم مَدهوشــم

دل ربوده تن و جان بُرده به یَغمـا آمـد


زِ چه رو آن رُخ زیبا شده آلودهٔ خاک

پُشت گیسو شده پنهان رُخ زیبـا آمــد


بِنَهادِه به سَرش تاج گُلی از زیتــون

چو هُماییست به نُک برگهٔ طوبی آمد


بِنگَر خالِ لَبش کرده دگَرگون حالـَـم

راحتِ جـان طلبـَم ، یارِ فَرَحزا آمــد


سالها در پی او دیده بِراهَش بــودم

چه شده نقش ِ قَبایَش گُل حَمرا آمـد


گاه هِجران بسَرآمد (حبیب) باده بِنوش

شعر خوان، درطَرب آی، یارِ دل آرا آمد


........... حبیب رضائی رازلیقی

پ ـ ن
درود بر گلگون کفن های دفاع مقدس که
پس از سالها دوری از وطن پیکر پاکشان
خسته و خاک آلود به میهن باز میگردند

شاعر نمی خواهد که این شعر را نقد کنید.

ارسال ایمیل
کاربرانی که این شعر را خواندند
این شعر را 187 نفر 266 بار خواندند
ابوالحسن انصاری (الف. رها) (18 /12/ 1395)   | حمیدرضا عبدلی (18 /12/ 1395)   |

شاعر نظر دهی برای این شعر را غیر فعال کرده است.

سریال خاتون قسمت6
سریال خاتون قسمت 6
تبلیغات فرهنگی
تو را به هیچ زبانی
بازدید ویژه
ورود به بخش اعضا

تولد اعضا