3 Stars

وصال

ارسال شده در تاریخ : 19 اسفند 1395 | شماره ثبت : H944778


( وصال )

پـَر میکشـم به سویـَت
مجـروح است امّـا تَنـم
وردِ زبـانـم کـربـلا
بـاشد دلیـلِ بودنـم
زنـده مانـدم که ببینم حَرمَـت

بـر غروبِ آفتـاب
دیـده را میـدوختـم
بـردنِ نـامِ تو بـوده جُـرمِ من
زخمها برمـن زدنـد و سوختـم
به جوانی شکست بال و پَرَم

تـوانِ ایستـادن را نـدارم
شـاکی از رفتـارهایِ دشمَنـم
آمـدم ، رنجـور و سینـه پُـر زِ درد
ایـن دلِ مجـروح و ایـن زخـم تنـم
درد مـرا خاک تو مرهـم بـود

راه بـَر مـن بَستـه بـودنـد
تازیـانـه خورده امـّا پیکـرَم
هست مقصود و مُرادم دیـدنَـت
جَنتـّم باشد میـانِ دو حَـرم
بین الحَرم بهشت است

شَرم دارم مـولا
بَـس خجـالـت می کـشم
در جـوارِ مَرقـَدت
من چگــونه آب نوشـَـم
از اصغـرَت شرمنـده ام

"ای فدای لب عطشان"
شده ذِکر و سُخَنـم
دل عاشقم ندارد
مِیـل بَـر بَـرگشتنـم
پس مـرا دربـَر بگیــر

............ حبیب رضائی رازلیقی

شاعر نمی خواهد که این شعر را نقد کنید.

تعداد آرا : 1 | مجموع امتیاز : 3 از 5
ارسال ایمیل
کاربرانی که این شعر را خواندند
این شعر را 164 نفر 228 بار خواندند
حسین حاجی آقا (22 /12/ 1395)   | فرزانه اختری (23 /12/ 1395)   |

رای برای این شعر
فرزانه اختری (23 /12/ 1395)  
تعداد آرا :1


شاعر نظر دهی برای این شعر را غیر فعال کرده است.

سریال خاتون قسمت6
سریال خاتون قسمت 6
تبلیغات فرهنگی
تو را به هیچ زبانی
بازدید ویژه
ورود به بخش اعضا

تولد اعضا