حبیب رضایی رازلیقی

بهایِ مستی

ارسال شده در تاریخ : 14 آذر 1396 | شماره ثبت : H945739

( بهایِ مستی )

به درِ میکده رفتم امشب
تا زِ ساقی میِ نابی گیرم
پشتِ در ماندم و بی اذنِ ورود
بر درِ میکده آرام نشستم غمگین
پیرِ میخانه مرا دیدو...
.....پیش آمد و گفت
کیستی ؟
اینچنین زار و پریشان شده ای
گفتم از ساقیِ این میکده ات دلگیرم

جرعه ای مِی خواهم
میِ سرخی که برَد از هوشم
و مرا مست کند تا دلِ شب
سالهایِ عمرم
بر درِ میکده ها زنجیرم

پیر گفتا که بهایِ میِ ناب ارزان نیست
بازگرد !
بگذر از مستیِ امشب
مات و مبهوت شدم
گفتم ای مُرشد میخانه بگو
چه متاعی باید
بابتِ مستیِ امشب بدهم
هست و نیستم بِستان
ندهی کام اگر میمیرم

پیرگفت
نتوانی که بهایش بدهی؟
میِ سرخ را که آسان ندهند
نه به زر ! نه به سیم !
دل ستانند
دلِ عاشق خواهند
گفتمش سنگین است
چاره ای دیگر کن
گفت خاموش!
چاره ای دیگر نیست
اهل این خانه نِگَر
جملگی عاشق و دلباخته اند
حتیِ منِ
که بمیخانه اگرچه پیرم

سینه را چاک زدم
دلِ خود را که پر از آتش بود
برکف دست نهادم
به بهایِ مستیِ امشبِ خود بخشیدم

ساقیِ میکده آمد
قدحی پر نمود ، لب تا لب
چند پیمانه مرا مهمان کرد
آنقدر مست میِ ناب شدم
تویِ پس کوچه یِ شهر
گم نمودم رهِ خانه
ودر آن سوز زمستانیِ شب
منِ گم کرده طریق
بر درِ بتکده مستانه نشستم
و به تصویرِ رخِ زیبایت
آنچنان گرم شدم
همه یِ اعضایم سوخته در آتش تَب
زیرِ لب زمزمه کردم
ساقیا خانه ات آباد
چونکه از باده نمودی سیرم

.......حبیب رضائی رازلیقی

پ ـ ن
شعر پیش رو با الهام و استقبال از شعر
زیبای
"باید امشب به درمیکده بیتوته کنم"

سروده ی شاعره شهیر و صاحب نام کشورم
خانم دکتر سوگل مشایخی
نگاشته ام و امیدوارم مورد توجه دوستان و اساتید محترم قرار گیرد

حبیب رضایی رازلیقی از دفتر : یاس 15 آذر 1396 6نظر

نیمایی

تعداد آرا : 1 | مجموع امتیاز : 5 از 5

نقطه نظرات

تعداد نظرات: 6 ارسال نظر جدید

نظر 6

ابوالحسن انصاری (الف. رها) 16 آذر 1396 19:13

سلام

در پناه حق باشید
- حبیب رضایی رازلیقی 04 دی 1396 11:15
  
  سلام استاد عزیزم
  
  جناب انصاری بزرگوار ممن.نم از الطاف شما
حسین حاجی آقا 16 آذر 1396 19:30

شما استعداد خوبی دارید کتاب چاپ کنید لطفا
- حبیب رضایی رازلیقی 04 دی 1396 11:13
  
  سلام برادر عزیز و مهربانم
  
  استادحاجی آقا
  
  ممنونم از لطف شما
  به عرض برسانم
  
  کتاب "اشعار آئینی حبیب" هم اکنون چاپ و توزیع میشود
  
  شامل کلیه اشعار حقیر میباشد
  
  انتشارا آفرینش واقع در تهران میدان امام حسین خ ۱۷ شهریور
  
  تلفن 77538531
  درود برشما گرامی
محمد جوکار 17 آذر 1396 03:04

" ساقیا خانه ات آباد که از باده نمودی سیرم "
باز پر کن قدحم را که من از پیر مغان دلگیرم

عشق آمد به برم نعره مستانه زد و ولوله شد
گفتم ای عشق بمان ، گر تو نباشی بخدا میمیرم ... بداهه

درود و آفرینت باد جناب رضایی عزیز
نیمایی نغز و نابی از احساس سرشارتان خواندم و لذت بردم
رقص قلمتان جاودان
- حبیب رضایی رازلیقی 04 دی 1396 11:06
  
  سلام به استادعزیزم جناب جو کار
  
  درود خدا برشما
  
  واقعا بداهه ی زیباتری را خواندم از شما
  
  دستمریزاد