3 Stars

شورِ عاشقی

ارسال شده در تاریخ : 29 خرداد 1397 | شماره ثبت : H946375


( شورِ عاشقی )


زِ چشمم می چکد اَشکی زِ درد سوزِ پنهانی
چرا خواهی مرا در قعرِ عشقِ خود بسوزانی


به شورِ این غزل شاید بگویم ماتمِ خود را
که می ریزد زِ چشمانم همیشه اشکِ پنهانی


توقف کن کنارِ من خزانِ بی ثمر دارم
زِ تو خواهم بهار شاخه هایم را برویانی


نگر رویایِ شیرینم ، شده کابوسِ تنهایی
زِ بند غم رها گردم ، به یک بوسه به آسانی


رُخِ زیبایِ تو تاکی ، شود مستورِ گیسویت
که پنهان گشته ماهِ من ، شبم را کرده بارانی


شرابِ سرخ میخواهم ، به یک پیمانه مهمان کن
گلستان میشود دوزخ ، به یک دیدارِ پنهانی


نفسهایت به گلزاران ، معطر می کند گلها
به انوارِ رُخت گردد ، شب تاریک نورانی


بر این محفل صفایی ده ، قدم بر دیده ام بگذار
مرا بیکس رها مَنما ، در این دریایِ طوفانی


روان گشتم به میخانه ، که دردم را کنم چاره
نباشد دردِ هجران را ، نه دارویی نه درمانی


دگر اشکم نمی آید ، نِگر خشکیده برگونه
بسوزد در فراقت دل ، در این شبهایِ ظلمانی


بیا شادم نما یک دم ، قدم بر خانه ام بگذار
به هریک از قدمهایت ، هزاران دیده قربانی


شبِ تارم شود روشن ، به چشمانِ سیاهِ تو
اگر باشی (حبیبِ) من ، کنم محفل چراغانی


..........حبیب رضائی رازلیقی


قالب : غزل
وزن : مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن
بحر : هزج مثمن سالم

پ ـ ن
بنام خدا
این شعر را که با استقبال از غزل بسیار زیبای
" کشکول درویشی " استاد غزلهای ناب جناب
آقای مجید شفق سروده ام
لذا با احترام تقدیم مینمایم به قلم توانای ایشان .


شاعر از شما تقاضای نقد دارد

تعداد آرا : 1 | مجموع امتیاز : 5 از 5
ارسال ایمیل
کاربرانی که این شعر را خواندند
این شعر را 150 نفر 230 بار خواندند
حمیدرضا عبدلی (30 /03/ 1397)   | حبیب رضایی رازلیقی (01 /04/ 1397)   | مجید شفق (01 /04/ 1397)   | مصطفی مصطفایی دهنوی (13 /04/ 1397)   |

رای برای این شعر
تعداد آرا :4


نظر 4

سریال خاتون قسمت6
سریال خاتون قسمت 6
تبلیغات فرهنگی
تو را به هیچ زبانی
بازدید ویژه
ورود به بخش اعضا

تولد اعضا