ثانیه های دلتنگی

ارسال شده در تاریخ : 30 تیر 1395 | شماره ثبت : H943708

دلم مثل کویر شوره زاری
پُر است از بغض خیس بیقراری

به لطف طعم تلخ چشمهایت
نصیب من شده شب زنده داری

همیشه منتظر ماندم که شاید
دوباره بشنوم سوت قطاری

دل ثانیه هایم تنگ تنگ است
ندارم چاره ای جز بردباری

پُر از جوش و خروش و اضطرابم
شدم اسطوره ی چشم انتظاری

نگاهم غرق غم در اوج احساس
شده کار دلم آئینه داری

غم از هر پلک من جاری است انگار
شدم چون ابر پر بار بهاری

به زیر بار غمها خسته ام من
دلم مجروح از صد زخم کاری

"پرستش" می کنم معشوق جان را
به محرابی که دارد روح جاری

پرستش مددی

۱۳۹۵.۰۴.۲۹

پرستش مددی از دفتر : محراب پرستش (2) 03 امرداد 1395 6نظر

غزل عمومی

تعداد آرا : 5 | مجموع امتیاز : 5 از 5

نقطه نظرات

تعداد نظرات: 6 ارسال نظر جدید

نظر 6

ابوالحسن انصاری (الف. رها) 03 امرداد 1395 19:11

درود
- پرستش مددی 04 امرداد 1395 13:22
  
  سپاسگزارم جناب انصاری
طارق خراسانی 03 امرداد 1395 21:16

سلام خانم پرستش

خیلی روان و مسلط شعر می سرایید

واقعا شاعر ششدانگ هستید

در پناه خدا
- پرستش مددی 04 امرداد 1395 13:22
  
  عرض ادب و احترام
  سپاسگزارم از لطف شما
محمد جوکار 05 امرداد 1395 00:24

درودت باد مهربانو مددی عزیز
باز هم چارپاره ای از اندیشه ناب و احساس سرشارتان خواندم
آفرین تان باد که زیبا می اندیشید و زیبا می نگارید .
رقص قلمتان ماندگار
- پرستش مددی 11 امرداد 1395 23:18
  
  درود و سپاس بر حضور مهربان تان جناب جوکار